Posts published in “مکث”
گردآوری و تنظیم: پریسا گندمانی ?امريكايى ها يك كلمه ى تركيبى جالبى در زبان محاوره و روزمره خود دارند بنام Hard time كه هر چه سعى كردم نتوانستم معادل فارسى انرا بيابم تا مفهوم واقعى را برساند . ترجمه ى لغت به لغت “زمان دشوار” يا “زمان سخت ” بسيار الكن و نارساست . خيلى جالبه كه سرگرمى ترجمه ى يه داستان…
درهاتان را خوب ببندید.من بی صدا می آیم.با دستکش های سیاه بر دستم.من بی رحم نیستم.حریص و ابله هم نیستم. میتوانید روی شقیقه ها و مچ هایم طرح ظریف رگ ها را تحسین کنید،اگر فرصتش را داشته باشید. اما من دیر وقت وارد اتاق هاتان می شوم،وقتی آخرین مهمان رفته است،وقتی لوستر های زشت تان خاموش شده اند،وقتی همه خوابیده…
بابک: هر گونهشناختی اساساً پرسپکتیوی است (یعنی وابسته به منظر خاصی است). افراد هرگز واقعیت را آن گونه که هست نمیبینند، بلکه از زاویهی خود و با مفروضات خود بدان مینگرند.