Posts published in “عکس”

"در فرم در زبان در معماری هر اثر رازهایی است که اگر کشف شود؛ راه‌های انتقال موضوع آسان می‌شود." م. طیاری

 

 

عکس از جمشید فرجوند فردا

شایان ذکر است عکس ها با شیوه ی موبایلگرافی و حین ورزش دوچرخه سواری ثبت شده است.

گزارش تصویری از یگانه قدیریان (کارشناس ارشد نقاشی)  

عکس ها از: مرضیه نوشاد، اصفهان پاییز 1400.

بی دلیل از قفس كهنه ی شب می‌ترسم بی دلیل از همه‌ی تیرگی رنگ غروب وچراغی كه تورا از شب متروک دلم دور كند

محل عکس ها شمال کشور می باشد و با دوربین موبایل ثبت شده است.

منظر فرهنگی هورامان ثبت جهانی شد/ سقف پیرشالیار و خانه‌ها ایزوگام شدند

گزارش تصویری از پروفسور نیلوفر قریشی

و اگر عشق‌مان چون ترانه‌ای ناتمام شود

ای بهارستان اقبال، ای چمن سیما بیا فصل سیر دل‌گذشت اکنون به‌ چشم ما بیا

حقیقت اینست که امروزه ملت بی‌پشت و پناه و سرپرست است و کسی به فکر او نیست و از دو راه یکی را باید انتخاب کند. یا تا جان دارد رنج ببرد و جور آقا بالاسرهایش را بکشد که به ریشش بخندند و یا اینکه علیرغم عقیده ناجیان فداکارش ، ثابت بنماید که حق زندگی دارد!

به رویای تو خواهم مُرد با منشوری از راز و گُلهای سپیده دمان

⭕️ به سخنان #دشمنانت خوب گوش کن چون در آن #حقایقی خواهی یافت که هیچ یک از #دوستانت به تو نگفته اند.

(عشقِ یک کارگر)

??? امروز دنیا را به دلخواهت، رنگ کن

حیات و زندگی ما بستگی به رعایت پروتکل های بهداشتی دارد. مرگ را جدی بگیریم...

شرق_تهران #میدان هفت حوض

عکاس: خانم «Lucie Bressy» هنرمندی فرانسوی

رسانه هفت هنر مخاطبان و کاربرانی از کشور دوست و همسایه و ستم دیده افغانستان دارد. دو عکس زیر ارسالی از همراهان هنردوست افغانستانی رسانه هفت هنر است.

اثری زیبا از جمشید فرجوند فردا

چهارباغ یکی از خیابان‌های تاریخی و اصلیِ اصفهان است و به دو بخشِ چهارباغِ صفوی و چهارباغ عباسی بخش می‌شود. چهارباغ عباسی یکی از خیابان‌های تاریخی شهر اصفهان است که بین دروازه دولت و سی و سه پل قرار دارد.

و عشق پُلی بلندتر از سکوت میان خداوندگار و آدمی افراشته می‌کند و عشق دره‌ی بی‌انتهای میان این دو را با گل‌سرخ پُر می‌کند

این زندگی نیست که می‌گذرد؛ این ما هستیم که رهگذریم…

کردستان —-بیجار

گل سرخ گل سرخ گل سرخ او مرا برد به باغ گل سرخ و به گیسو‌های مضطربم در تاریکی گل سرخی زد... (فروغ فرخزاد)

 

بالاخره یک صبح بیدار می شویم و می بینیم که برف باریده. یک برف ساکت و آرام. همه جا را یک سکوت سفید فرا گرفته و دیگر نه خبری از خون و خون ریزی خواهد بود، نه صدای مسلسل، نه صدای زوزه ی گرگ ها ...

زیبایی های طبیعت ما را به زیبا بودن, زیبا فکر کردن, زیبا حرف زدن و زیبا رفتار کردن دعوت می کنند.

موبایلگرافی از ریحانه معتمدی

 

تو اگر بهار را صدا کنی می آید، حتی اگر دلش جا مانده باشد میان برفها....

 

...

مگر من از وطنم چه می‌خواستم به غیر از تکه‌ای نان گوشه‌ای امن جیبی با حرمت بارانی از عشق پنجره‌ای باز، كه آزادی و عشق به من دهد

نمایی از قله دماوند از قله سماموس در گیلان

تا ماه این ماهِ ولرم دوگانه دیوانه‌ی من است ترسی ندارم که رخساره در لمس قرینه‌ی لغزانش نهان کنم

این شفق را هم از دست داده‌ایم. هیچ‌کسی ما را دست‌دردست هم نمی‌دید این عصر وقتی شب نیلگون بر دنیا می‌افتاد. من از پنجره‌ام جشن غروب را دیده‌ام سرِ تپه‌های دور.

  آسمان کویر آسمان عاشقانه هاست چه بسیار عاشقانی که هر شب با خیره شدن به آسمان کویر گمشده خود را در میان ستارگانش جستجو کرده اند بی آن که بدانند کویر هر ستاره اش را از الماس نگاه تماشاگر عاشق وام گرفته...

آه اگر آزادی سرودی می خواند کوچک همچون گلوگاه پرنده ای هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند.

من امیدم را در یاس یافتم، مهتابم را در شب، عشقم را در سال سخت یافتم، و هنگامی که داشتم خاکستر می‌شدم، گُر گرفتم.

عکس تازه‌ یی از احسان نیکفرجام

مجموعه عکسی است که حکایت از زندگی روزمره ی مادربزرگ های تنهای ایرانی دارد. که زنده اند به امید ؛ چای دم میکنند ؛ به گلدان ها رسیدگی میکنند ؛ هفت سین میچینند و دلخوشند به دیدار کسانی که دلیل درد پایشان ، موی سپیدشان ، لنگان لنگان راه رفتنشان و کم سویی چشمانشان هستند . با این وجود همان دورهمی مختصر دور سفره ی هفت سین قند در دلشان آب میکند و علت ادامه ی زندگیشان میشود.

“Sometimes the clouds weren't weightless. Sometimes their bellies got dark and full. It was life. It happened. It didn't mean it wasn't scary, or that I wasn't still afraid, but now I knew... I'd be alright. We'd get rained on together... That there was an uncertain future I could handle.” Samantha Young, On Dublin Street

  شازده کوچولو گفت: تو سواد داری؟ و روباه گفت: سواد مال آدم‌هاست؛ ... من شعور دارم!

شعر: نصرت رحمانی. خوانش، موسیقی و عکس:  نازی تارقلی‌زاده

دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سفید از فراز کوچه‌ی‌ ما می‌گذرد

عکس از: ريحانه معتمدي

عشقم چنان ربود که دنیا و آخرت افتاد چون دو قطرهٔ اشک از نظر مرا صائب تبریزی