Press "Enter" to skip to content

خدا گواه که هر جا که هست با اويم… تقسیم شادی ها….

0

سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گويم
که من نسيم حيات از پياله می‌جويم

عبوس زهد به وجه خمار ننشيند
مريد خرقه دردی کشان خوش خويم

شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست
کشيد در خم چوگان خويش چون گويم

گرم نه پير مغان در به روی بگشايد
کدام در بزنم چاره از کجا جويم

مکن در اين چمنم سرزنش به خودرويی
چنان که پرورشم می‌دهند می‌رويم

تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين
خدا گواه که هر جا که هست با اويم

غبار راه طلب کيميای بهروزيست
غلام دولت آن خاک عنبرين بويم

ز شوق نرگس مست بلندبالايی
چو لاله با قدح افتاده بر لب جويم

بيار می که به فتوی حافظ از دل پاک
غبار زرق به فيض قدح فروشويم

سلام بر دوستان
اگر بتوانی نغمه‌ای شوی.
اگر بتوانی پاره‌ای از شادمانی‌هایت را
با دیگران سهیم شوی،
اگر بتوانی خود را با دیگران قسمت کنی،
همین کافی‌ست، تو به منزل رسیده‌ای.
ما موجوداتی تنگ‌نظر و حقیریم،
زیرا از سهیم کردنِ دیگران در شادمانی‌‌های خود عاجزیم.
این بزرگ‌ترین خُسرانِ زندگیِ انسانی‌ست.
انسان احساسِ بدبختی و درماندگی می‌کند،
زیرا چشمه‌یِ عشقش را با گِلِ بُخل و
تنگ‌چشمی بسته است.
اگر گذشتی داریم،
برای آن است که بیش‌تر بگیریم.
ما از بخشیدن عاجزیم؛
معامله می‌کنیم.
با تمامِ وجودت ببخش؛
هرآنچه می‌توانی ببخش…
زندگی را با دیگران قسمت کن،
نان را با دیگران قسمت کن،
آواز را با دیگران قسمت کن،
شعر را با دیگران قسمت کن،
خود را با همگان قسمت کن و بدین‌سان،
خود را در هستی منتشر کن.
برخیز،
باز کن پنجره را
و به مهمانیِ آوازِ کبوتران برو.
زندگی، پشتِ پنجره‌یِ تو می‌خواند

‍ کارهایت را در عشق بپیچ ،
گویی آخرین کار جهان است
و کسی چه میداند
شاید
آخرین کار جهان باشد……..

بالا رفتن سن حتمیست
اما اينكه روح تو پير شود
بستگي به خودت دارد،
زﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ
ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ
ﺑﻪ شکرانه ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ
آدمی آن هنگام تمام میشود
كه دلش پیر شود.

قشنگترین عشق
نگاه خداوندبرمخلوقاتش است
به همان نگاه می سپارمتان
روزتون عالی سرشار از عشق و آرامش