Press "Enter" to skip to content

“بیست و سه”

0

نگاهی به نمایش “زندانی خیابان دوم”، به کارگردانی “رضا حقی”

“مِل”، نقش اول مرد: “تو نمی‌فهمی جای من بودن یعنی چه!”

صحنه فضای داخلی آپارتمانی در نیویورک را به تماشا گذاشته است.
“مِل” و “ادنا” یک زوج میانسال…
اوه نه بگذارید این گونه بگویم، قفسی از بتن و تیر آهن و دو پرنده با بال زخمی در فضای بسته‌ی آن به روزمرگی خود مشغول‌اند:
“آواز من
وقتی صدای تو
جا مانده در قفس

بس بال و پر فشانده
جدا مانده
از نفس”

مِل بی قرار و پرسش‌گر در جستجوی بخش گم شده‌ی زندگی خود است؛
اندیشه “نیل سایمون” در رازی است که مِل با صدای بلند افشا می کند:
“نوع بشریت” در نزول و واخوردگی، عرصه را برای زندگی تنگ کرده است؛ و در هزار شکل بی‌شگون، بلعنده و خوفناک می‌نماید:
هوای پشت پنجره از آشغال‌های ریخته بر خیابان؛ همیشه بوی ناک؛
دیوار‌ها از نشت لوله‌های چدنی؛ پوسیده و نم ناک؛
فضا از زوزه‌ی سگ های ولگرد نحس خیابان؛ زخمی؛
و صدای شادخواری‌های مذبوحانه‌ی پشت چهاردیواری خانه؛ شب‌شکن و مزاحم…
حرف از انباشت آشغال روی آشغال است و تیره‌روزی آدمیان که دستی شوم، سعادت و سرنوشت‌شان را به نابودی می‌کشاند:
و این مِل است که کمی زودتر از ادنا و (دیرتر از ما!) به سبب درماندگی؛ درمی‌یابد؛ تمدن معاصر، آن آرمان شهر موعود نیست!
پس روشن است در خاموشی دهان‌ها و ذهن‌ها؛ آرواره‌های اقتصاد و مافیا؛ بلعنده‌‌ی فرصت‌های شغلی به کار تفریق عدالت و فرهنگ از زندگی انسان معاصر است.
“وامانده در گلو
بغضی فشرده دارد و –
رویای دشت و کوه

تنها و نا امید
چنگی به قفل می‌زند
اما کو کلید!؟”

ساختار متن نمایش از تقارنی شیرین برخوردار است، و بی شعبده و جادو؛ خوشا که هیچ برگی از سرباز و شاه و بی بی؛ تا پایان بازی، بر زمین نمی‌ماند.
به گواه آنچه دیدم، هیچ ذهنی تا پایان اجرا نمی‌رمد، دهانی به خمیازه نمی‌افتد؛ و پایی خواب نمی‌رود!
اگر چه وقتی دنیامان را آب می‌برد، چه بی‌شمار آدمیان را خواب می‌برد:
هشدار که در نیمه اجرا به پشت سرم نگاه کردم و با شگفتی و افسوس ردیف‌های خالی صندلی‌های سالن را دیدم.
-تنها “بيست و سه” تماشاگر!
– پس کجایند مردمان شهرم؟ در خوابند!؟
“تا کوهسار، هرگز!
آواز من،
دم ساز بال قناری نیست
راه هست و ، غبار هست و، سواری نیست!” (۱)

– این همه سطر خالی را با با کدام انشاء می شود نوشت و این همه وارونگی را با کدام روضه می توان خواند؟
– این اجرای با شکوه در سالن خالی “وارش”؛ نهیبی است بر شهروندان مدعی پایتخت تئاتر ایران.
هشدار به گروه های نمایشی شهر؛ هشدار به دوستداران فرهنگ؛ مگر می‌شود تمام شهر خفته باشد؟
به این می اندیشم که اگر هنوز از زلزله و سیل و تورم و اختلاس و … داشته‌ای برای‌مان باقی مانده باشد، این به خواب ‌زدن‌ها؛ فرهنگ‌مان را با خود به فنا می‌برد.
اگر دل‌تان برای جسد نیمه‌جان تئاتر شهر می‌زند؛ تا ده اردیبهشت 98 فرصت هست برای حمایت از این اجرای درخشان از سایت haftsaz.com بلیط ده هزار تومانی‌اش (کمتر از بهای یک کیلو سیب زمینی) را تهیه و حتما صندلی خود را برای تماشایش تصاحب کنید.
“نیل سایمون” نمایش “زندانی خیابان دوم” را نوشته و “شهرام زرگر” آن را ترجمه کرده است. “رضا حقی” قدرتمندانه کارگردانی‌اش کرده است. تهیه کننده و مجری طرح “مجید مژدهی” موسس گروه پر کار “تئاتر جهش” است با سابقه‌ی چندین کارگردانی تحسین‌آمیز.
محمد رسائلی در نقش “مِل” اعجوبه‌ی بازیگری شهرمان با انرژی خورشیدی است که هرگز از ستایش مهارت بازیگری اش پشیمان نمی‌شویم.
امشب همه ستاره بودند: “الهه فرخی” در نقش “اِدنا” خوش درخشید؛ همچون اسماعیل لاله زاده در نقش “هَری”، نسترن بشردوست در نقش “جِسی”, مریم مومنی مقدم در نقش “پائولین” و مانیا ثنایی در نقش “پِرل”.
نمایش “زندانی خیابان دوم” تا 10 اردیبهشت ،ساعت 19 هر شب در مجتمع خاتم الانبیا، سالن وارش با اهتمام عوامل صحنه به شرح زیر منتظر شماست:
مشاوِر تولید: “سمیرا صفاری”، طراح صحنه: “احسان عبدالملکی” (دفتر طراحی،هنری و معماری وِندیک )، طراح لباس: “سمیه” و “راحله علیزاده” (مؤسسه مُد تیبا)، طراح پوستر و بروشور: “هُدی رسولی”، طراح گریم: “مرتضی غلامی”، طراح و ساخت تیزر و مدیا: “علی نصیری”، انتخاب موسیقی : “فرزانه مجریان” (آموزشگاه موسیقی صُراحی)، روابط عمومی و تبلیغات: “فاطمه زادباقِر”، دستیار کارگردان: “عارف روستای”، مدیرصحنه: “مریم همتی”، منشی صحنه: “بهناز دولتی”، دستیاران صحنه: “امیررضا غفاری” ـ “آروین خوش پسند”، متصدیان اتاق فرمان؛ صوت: “سعیده قلی پور” نور: “میترا کاظمی”.
(۱)  شعر “قناری” از مجموعه شعر “نارجستانِ”، محمود طیاری.
علیرضا طیاری
چهارم اردیبهشت نود و هشت
مروری بر عکس های نمایش “زندانی خیابان دوم”، به کارگردانی “رضا حقی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *