انتشارات شانی منتشر کرد:
شوقت به سر اما غمت در سینه جاریست
ای دیدنت رمزینهی سبز سحرگاه
بغضی گلوی جادهها را تنگ کرده
همدست قاتل میشود باران در این راه
اشک غروب از مستحبات جنون است
یارب نده لبخند و آرامش به اکراه
این دائم الخمری که افتاده به پایت
میخواهدت میخواندت ای شعر دلخواه
یا نیل چشمش را بخشکان یا که بگذار
یوسف ندیده دق کند امشب در این چاه
این اثر را میتوانید از لینک زیر و سایت نبض هنر تهیه کنید و نظرات پرمهرتان را با ما در میان بگذارید .