Press "Enter" to skip to content

نهنگ به خشکی افتاده ی متن در تئاتر امروز

0

علیرضا طیاری

نگاهی به اجرای نمایش “بینایی” به کارگردانی و نویسندگی “مجید کاظم‌زاده مژدهی”

 

شاید طرح داستانی نمایش “بینایی”، پذیرفتنی و دستمایه‌ای قابل، برای ساخت و پرداخت یک نمایش تک‌پرده به نظر برسد، اما آنچه که در 60 دقیقه‌ اجرا شاهدش بودیم، اجرای متنی کم فراز و بی‌صعود بود.
بخش مهمی از گذار آغازین کار، به جای ریختمانی هوشمندانه؛ به طرح کنجکاوی‌های دو برادر محدود می‌شود، بخش میانی کار به جای تنظیم و تهییج و تحکیم روایت؛ به شرح سرگذشت برادر میزبان فرصت می‌سوزاند و بخش پایانی نمایش؛ به جای تجمیع سازه‌ها، بی که کشف و شهودی محقق شود و یا آنات دراماتیک کار با دستیابی به رسالت متن، مشروعیت قلم را عیان کند؛ سپری می‌شود.

علیرضا طیاری، منتقد

کدام پیام جاسازی شده در لایه‌های پنهان متن این نمایش، با ناگفته‌هایش، خیال باز کردن گوش گرفته‌ی زمانه را دارد!؟

کارگذاری جاذبه، کشش، تعلیق، تعمیق، تاویل، تقابل در طرح و توطئه متن، نه به “اختیار”، که به “عهده‌”‌ و “مسوولیت” نویسنده است.

این که “یک کارگردان موفق، می‌تواند نویسند‌ه‌ی موفقی هم باشد یا نه؟” پرسشی است که باید در برآیند این اجرا، آن را با صدای بلند طرح کرد:

نمی‌دانم با چهار چرخ پنچر “یک متن بی‌حرکت”، چگونه می‌توان، در بورس بود و کورس هم گذاشت!؟
انتظار شق القمر از تئاتر بی‌حامی ‌امروز، نمی‌توان داشت؛ اما قرار نیست که فردا را ببازیم! و این نهنگ به خشکی افتاده را به هیچ گرفته، و به حال خود رها کنیم!
اول از همه به عهده‌ی کارگردان است که تا کجا، ضرورت‌ها و دورخیزهای یک متن را برای پردازش، تشخیص دهد، سفید‌خوانی کند و به فرافکنی و تثبیت‌اش بیاندیشد؛ و چه کم فروغ است تئاتری که کارگردان خوبش، همان نویسنده‌ی متنی باشد که کمترین موقعیت های دراماتیک و نمایشی را در بر گرفته است.

انتظار و توقع از یک کارگردان قابل، انتخاب متنی بر پایه‌ی پولادین “اصل و عاملیت مرتبط وقوع” است؛ که در پردازش یافته ها، تن به بافت تجاربِ باورگریز و وصله پینه‌یی آن ندهد.
مجید کاظم زاده مژدهی با “کارگردانی” موفق نمایش‌های “‌روال عادی” در مرداد 95،  “ملکه زیبایی لی‌نین” در آبان 95 و “منهای دو” در اردیبهشت 96،  وقتی می‌تواند کارگردان پیروزی باشد؛ چرا در مقام “نویسندگی” نمایش “طبقه آخر” در شهریور 95 و نمایش “بینایی” در شهریور 96، از جایگاه خاص و برتر خود فاصله می‌گیرد؟

متن اگر متن باشد، نفس تماشاچی در سینه حبس می‌شود، لحظه به لحظه به کشف و شهودی بی‌تکرار می‌رسد. بی‌بها گذاشتن مقوله ادبیات نمایشی، تاوان بسیار دارد، که ریزش تماشاچی و خالی ماندن جایگاه مخاطبان تئاتر؛ اولین پیامد اجتناب ناپذیرش است. معلوم نیست آجر اول متن‌پردازی کارگردان را کدام معمار کژ‌اندیشی گذاشت که قرار است این دیوار تا ثریا کج برود!؟ مگر می‌شود کاستی های متن را با ترفند‌های کارگردانی و عرق‌ریزی های بازیگری پوشاند؟!

اشاره به عرق‌ریزی کردم، آری؛ کنار بازی قانع‌کننده و بسیار خوب “مهدی مخبری “در نقش رضا (1) که وزن بیشتری از اجرا را با جدیت بر دوش کشید، باید از نقش‌آفرینی درخشان محمد رسائلی بنویسم: بازیگری بسیار خوب وی در نقش رضا (2)، مهم‌ترین دلیل کف زدن نگارنده‌ی این یادداشت، در پایان نمایش بود. توانایی محمد رسائلی در تسلط به تمامیتِ نقش، حضور ذهنِ قوی، کنترلِ دقیقِ ریتمِ اجرا، لحن و گویشِِ حساب شده، صدای رسا، درونی‌سازی شخصیت و القاء موفق آنیت زمان به تماشاچی و باور‌پذیر‌ترکردن نقشی که به عهده می‌گیرد؛ ستودنی و تحسین‌برانگیز است. بی‌تردید، اگر رمقی به جان هنر نمایش این منطقه مانده، از نفس‌ بازیگرانی چون اوست که به ریه‌های زخمی ‌تئاتر دمیده می‌شود و این ارمغانی از مفهوم نامیرایی است و پاسخی درخور به عشقی مقدس.

نمایش بینایی درباره‌ی دو برادر ناتنی است، با هویتی جعلی و قالب ریزی شده. یکی روحی زخم خورده دارد؛ دیگری با جسمی زخمی سر می‌کند. برادر پایتخت‌نشین چرخ زندگی‌اش به گِل نشسته؛ در تبعات یک ازدواج کور و دور از عقل ، و شراکت که نه ، مشارکتی نامیمون در کار، درگیرگذار تلخ جدایی از همسری معتاد است؛ (که هیچ عکس و نشانی از او به بماندگاری در  پلاتوی خانه کوچک آویخته به دیوار نیست! و به روایتی ترکِ خانه کرده!)…

به هر حال اجرایی از این دست به اهتمام کارگردان با تجربه ای چون “مجید کاظم‌زاده مژدهی” برای دوستداران تئاتر با هر سلیقه‌ای مغتنم است.

در بروشور این نمایش از عوامل صحنه به شرح زیر نام برده شده است:

مشارو کارگردان: رضا حقی، طراح صحنه و لباس: محمد رسائلی، طراح پوستر و بروشور: هامون مرتضائی، طراح و اجرای گریم: مرتضی غلامی، دستیاران کارگردان: محمد مژدهی، هامون مرتضائی،  انتخاب و اجرای نور و موسیقی: هامون مرتضائی، عکاس و فیلم بردار: آرمین حیدری، علی حقگو،‌ مدیر صحنه: صدرا اصغری، عارف روستایی، تدارکات: علیرضا ظهورطلب. گفتنی است این نمایش به اهتمام گروه پر‌کار تئاتر جهش از 5 الی 11 شهریور 1396 در پلاتوی خانه کوچک نمایش شهر باران روی صحنه رفته است.

8 شهریور 1396

مروری بر عکس های نمایش نگاهی به اجرای نمایش “بینایی” به کارگردانی و نویسندگی “مجید کاظم‌زاده مژدهی”