Press "Enter" to skip to content

درک یک پایان.

0

نویسنده جولین بارنز
مترجم حسن کامشاد
نشر نو

?روی رابطه‌ای شرط می‌بندی، به جایی نمی‌رسد؛ به سراغ رابطه‌ی دیگری می‌روی، آن هم به جایی نمی‌رسد: ولی آنچه تو در این میان از دست می‌دهی چه بسا نه سر جمع دو منفی ساده بلکه مضرب چیزی باشد که وسط گذاشته‌ای. در هر حال، این آن چیزی‌ست که احساس می‌کنی. زندگی فقط جمع و تفریق نیست. انباشت و تضرب هم هست، زیان و شکست هم هست. “از متن کتاب”.

?تنها اتفاق هیجان‌انگیز و مهمِ زندگیِ “تونی وبستر” دوستی با “ایدریئن” در اوایل بیست سالگی‌ست‌…تونی که همیشه فرار از به چالش کشیدن خودش را «صلح‌طلبی» تعبیر کرده است زندگی‌ای بسیار معمولی دارد، از کار و بازنشستگی تا ازدواج و طلاق توافقی‌اش، تا اینکه دفترچه‌ی خاطرات دوست سابق‌ش ایدریئن طبق وصیت‌نامه‌ای به او می‌رسد و خواندن‌ش باعث میشود تا تونی به عقب برگردد و تحلیل‌گرانه به زندگیِ پشتِ سر گذاشته شده‌اش نگاه بیندازد…

درک یک پایان، درک تاثیر احساسات، افکار و رفتار فردی بر روابط انسانی‌ست…
درک یک پایان، درک میان‌مایگی‌ست، اینکه اکثریت انسان‌هایی که در هر چیزی خود را بهتر از متوسط می‌دانند در اکثریت قریب به اتفاق موارد از حد متوسط هم پایین‌ترند، میان‌مایه در راستگویی، میان‌مایه در اصول اخلاقی، میان‌مایه در زندگی….
درک یک پایان، درکِ پشیمانی‌ست…احساسی بسیار قوی‌تر از شرم و گناه…بغرنج‌تر، عمیق‌تر و کهن‌تر…احساسی که ویژگی عمده‌اش آن است که: دیگر کاریش نمی‌شود کرد.

طاهره زیانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *