رمان جاودانگی یکی از مشهورترین آثار میلان کوندرا، نویسنده اهل کشور چک میباشد که حکایت اندیشه و کاوش او درباره انسان و تنهایی و دردهای حیات جمعی است. در این کتاب نویسنده درباره هستی، معنای زندگی، دوستی، عشق جستجو میکند. یک داستان جذاب با طنزی زیرکانه و هوشمندانه که در آن گاهی لذت میبریم و البته گاهی هم غمگین و احساساتی میشویم. در چنین میدان جاذبهای خواننده به ادامهی خواندن کتاب جاودانگی تشویق میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم: “در وجود همه ما بخشی هست که خارج از زمان به زندگی خود ادامه میدهد. شاید تنها در مواقع خاصی است که از سن خود آگاه میشویم و بیشتر اوقات بدون سن هستیم. من هم آگاتا کریستی میخوانم! وقتی خسته ام، وقتی دلم میخواهد به صورت یک بچه در آیم. اما اگر همه زندگی به صورت بازی بچهگانه درآید، روزی جهان از سرو صدای پرگویی وخنده کودکانه خواهد مرد. در جواب: من ترجیح میدهم از صدای خنده کودک بمیرم تا از صدای مارش عزا، این را دریاب که احترام به مصیبت از بی فکری پرگویی کودکانه خطرناکتر است.”
نویسنده: میلان کوندرا، ترجمه: حشمت الله کامرانی، نشر: تنویر.
در سال ۱۸۰۹ بتینا برای گوته نوشت:
“تمایل شدیدی دارم که شما را برای همیشه دوست بدارم”.
این جملهیِ بهظاهر پیش پا افتاده را به دقت بخوانید.
از کلمهیِ عشق مهمتر، کلمههایِ “همیشه” و “تمایل” است!
آنچه بین آن دو جریان داشت، عشق نبود، جاودانگی بود
#ميلان_كوندرا
?جاودانگي