Press "Enter" to skip to content

بی خیال

1

بی خیال
بی خیالِ خیال
بی خیالِ این وآن
آنگاه که نیستی در سیبل شان

بی خیالِ آن که
رسد بر تو
سلامی یا دشنامی

آنگاه که نیستی در سیبل
چه توفیری با مترسک !

بی خیالِ هر پژواکی
آنگاه که نیستی
در رادارِ کسی

مرگ است رابطه را
در غیابِ پژواک

بی خیالِ رسیدن
در دایره ی سرگردانی
آنگاه که
رسیدن ، بدایتِ رفتن است

بی خیالِ بیش وکم
آنگاه که نیست
عیشی درکار!

بی خیالِ امروز و فردا
که دشنامی بیش نیست
زمان و زمانه
توهّمی ست خیال
چه بودی ، چه نبودی
خیال را
دامن در کش
از هر درگهی

دیده بر گیر از سراب
نیست آبی درکار
بی خیالِ آب وسراب

خشت بر آب است جستجو
‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ بی خیالِ جستجو

چیست چاره بگو
بی خیالِ گفتگو

۴۰۲/۷/۲۲
آنه محمد دوگونچی

تصویرسازی: علیرضا طیاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *