بی بی های ما پای دار قالی حرفهایی می زدند… می گفتند تار و پودی که زن آبستن و زائو ابزار زده باشد ، شل و وارفته است
فرشی که پیرزن بافته باشد ، گرم است و به درد خواب زمستان می خورد …
فرش دختر مجرد تیز رنگ است و تند و چشم را می زند …
اما همان ها می گفتند که امان از قالی نوعروس و دختر عاشق … نقشش هزار راه می برد آدم را …نقشش غلط است ؛ مرغش سر می کند توی گل و گلش میرود زیر بال و پر مرغ ، اما عوض ش تا بخواهی جان دارد …
قِیدار
رضا امیرخانی
كتاب “منِ او” رضا اميرخاني
ارسال از: بانو قهرمانی
قالی ایرانی
محمود طیاری
دنیای نخ نما ،
گل ها و پونه ها…
گلرخ آتشی ، سیمبر مه لقا.
–
تاری به دست او ،
چنگی به دل ها…
جیحون چشم ، میگون لب ها.
–
شاهزاده ای بر اسب
تیر از کمان ،
رها…
–
آهو بره ای ،
تازان با صبا…
نقشینه دشتی سرخ.
–
اما
به زیر ِ
پا…!