“خدا”را دعوت کنید تا با کودکان “برقصد”

اطلاعات موجود:
بنده حقیر شهرام بیانی متولد پائیز 48 اهل استان کرمانشاه/شهرستان کنگاور (دفترهای نیمایی: (فانوس) (آفرینشی دیگر) و (با نام نیما)دو مجموعه های سپید شامل دفترهای (قطّ نوشته)(نامه هایی که به تو نمی رسند)(یک تکه صدا)(حرف مانده)(روز خوب نفس)(بی درنگ صبح)(نگاه با شعر چشم می شود)(حجم نگاه)(تا انتظار تو)(با مهر ماه)(رباعی ها)(عاشقانه ها) همچنین جمع آوری و تکمیل یک مجموعه شعر کردی به زبان کردی کرمانشاهی (کلهری) با عنوان ته میار/ و مشغول نوشتن یک رمان با عنوان (عشق و خاک) هستم که در واقع یکسری حوادث و اتفاقات مختلف در تمامی جوانب از زمان کودکی بیشتر نونهالی به بعد با عشقها و نقشهای زندگی سنتی و در خور توجه مردمان زیر خط فقر ، و آینده ائی که در پیش رو بود و روزهای پر هنجارها و ناهنجارهای بسط یافته در اجتماع ، و خلاصه واقعیت یک زندگی یا بهتر بگویم یک فراز و نشیب ، شب و روزهای یک واقعیت با دلبستگی ها و حوادث در خور تعمق و تأمل . (ضمنا مجموعه قط نوشته که سال 84 برای چاپش اقدام کردم بعد از 2 سال انتظار مجوز نگرفت)و مجموعه ی (نامه هایی که به تو نمی رسند/مجوز چاپ گرفت) ضمناً تمامی شعرهایی که از مجموعه های مختلف خدمت دوستان عزیز در منوی اختصاصی تقدیم می دارم شناسنامه دارند و کپی و خوانش آنها با نام شاعر مجاز است .
بدرود / بهار85
(ئاکو)