نگاهی به اجرای نمایش” قصیده شب نمناک ”
کاری از “بهمن جهان طلب” به قلم “علی ثقفی”
علیرضا طیاری
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
نمایش “قصیده شب نمناک” با کارگردانی بهمن جهان طلب، اثر علی ثقفی به بازآفرینی “دردی متکثر” میکوشد.
– درد؟
– شما باید بهتر از من بدانید که؛ “درد”، تاریخ مصرف ندارد، دهه 60 و 70 نمیشناسد!
درد این نمایش را میتوان پشت دیوار خانههای بسیاری در شهر جست، البته این اثر نمایشی فراتر از “مرثیهی فقر” است.
“فروپاشی کانون یک خانواده که از نداشتن پدر در رنج و کاستی است” بنْمایه درامِ قصیده شب نمناک است.
آدمهای این نمایش بیرون از صحنه تئاتر در روزگار ما پرشمارند:
– غریبه ای که از او انتظار یاری نیست، (شیبانی، آقای صاحبخانه).
– پسر نوجوانی که حق اشتباه دارد، تا بیاموزد اما فرصتی برای ساخته و تربیت شدن ندارد. (حبیب، پسر کوچک خانواده)
– دختری که حق تحصیل دارد، اما حمایت مالی و امنیت خاطر ندارد. (زهرا، دختر خانواده)
– پسر جوانی که حق ازدواج و زندگی دارد، اما باید در فقدان پدر، بار مسوولیت خانواده را به دوش بکشد. (هادی، پسر ارشد)
– مادری که باید با چنگ و دندان کانون خانواده را از فروپاشی؛ باز ایستاند، اما توان ندارد. (مهندس، مادر)
و خانهای که ستون ندارد؛ قایقی که پارو و بادبان ندارد؛ آه خدای من؛ تو در تقسیم درد هم عادلترینی! این واقعیت تقدیر است و قلمیکه در صنعاش خطا نیست.
حرف از زخمههایی است که به ساز کار خورده و درک زخمیچند لایه را ممکن و به یاد ماندنی کرده است.
آدمهای هم خون این نمایش در تعارض و تقابلی ناخواسته، در پرداختی رئال؛ در نقطهی رویارویی با هم هستند. این رویارویی با شرارتهای پسر بزرگ خانواده پررنگتر میشود و از هوشمندی متن است که دربازنوشتِ موقعیتی سببْساز؛ چالش پرسوناژها با یکدیگر را اجتناب ناپذیر کرده است:
خشم هنوز شعله نکشیده، حرمت هنوز نشکسته، دیوار هنوز نریخته…
“ما حق زندگی داریم”، فریاد خاموش نمایش قصیده شب نمناک است.
حقوق منقسم تضییع شده، نفسهای در سینه حبس مانده، بغضهای هنوز نترکیده، تمام آنچه نیست که میتوان در خصوص روایت این کار گفت. تاکید بر باورپذیری تم، قصه و پرسوناژهای متن این نمایش است. شخصیتهایی که هر کدام میخواهند سهم خود را از زندگی بگیرند. آدمهای این نمایش هر کدام به سهم خود محق هستند و درک میشوند و این موجب همزاد پنداری بیشتر میشود. پرداختی واقعگرا از زندگی یک خانواده که در نبود پدر با مشکلات خود دست به گریبان است و احساسات مخاطب را بر میانگیزد:
– آدم دلش میخواد کاری کنه. دستی توی تقدیرشون ببره… اما انگار سرنوشت همهشون حتمی و از پیش نوشته شدهست.
این سوی صحنه در مونولوگهای سیال ذهنی، میشنویم:
– دلم میخواد کاری براشون کنم!
– نمیتوانی؛ نمیتوانی؛ نمیتوانی!
به روی صحنه نیز از پرسوناژها به گوش زمانه میپیچد:
– دلمان میخواد کاری کنیم.
– نمیتونیم؛ نمیتونیم؛ نمیتونیم!
در این نمایش گاهی میخندیم؛ کف میزنیم، گاهی گریه میکنیم و درد میکشیم. “طنز” این نمایش، دردش را نافذ و “تعمیم پذیری” اش، آن را پذیرفتنیتر میکند.
یک قایق شکسته که هر لحظه شاهد غرق شدناش هستیم:
– موج، موج، موج!
– کجاست ساحل؟
زه کشیدهی نمایش “قصیده شب نمناک” اگرچه پیکان طلایی نوآوری را به مرزهای هنوز نامکشوف نمیاندازد، اما باید اذعان کرد؛ این تجربهی نمایشی پاسخ قانع کنندهای به انتظار تئاتر دوستان است؛ و میتواند جمعیت زیادی را به تماشاخانه شهر بیاورد.
اجرایی درست، متنی درستتر، نقش آفرینی نافذ، دکور متناسب، انتخاب موسیقی به جا، نور کافی و انرژی همافزای تمام عوامل صحنه؛ در یک کارگردانی تحسین برانگیز؛ تماشاچی را به تشویق چندباره در حین اجرا و پایان کار وا میدارد و همین کفزدنهای بیوقفه است که جایگاه کار را تبیین میکند و وقتی “خِرَدِ جمعی” پشت یک کار باشد، توقفاش با دید داوران جشنواره یا کمبینی منتقد پایتختنشین مدعو؛ از ارزش کار نمیکاهد. بی تردید، هر جا که زخمی نادیده گرفته شود، در صدایی دیگر، صحنه دیگر و زمانی دیگر؛ زخم دیگری دهان باز میکند؛ این شور فروکش نمیکند؛ این موج فرو نمینشیند.
اکبر محبوبی فر در نقش شیبانی، طوبی رحمان نیا در نقش مهندس، امین حسینزاده در نقش هادی، الهه اسرافیلیان در نقش زهرا و شهاب عزتی در نقش حبیب، بازیگران موفق این نمایش هستند که در بازی خود درخشیدند.
در بروشور این نمایش همچنین اسامی عوامل صحنه نام برده شده است: متین مهبوت (مدیر صحنه)، شیلا عاشوری (منشی صحنه)، مصطفی جعفری (طراحی صحنه و دکور)، الهام نیک فال (دستیار صحنه)، اشکان نیک روش (نور و گریم)، شهرزاد خادم (گریم)، افشین سپاسگزار (انتخاب موسیقی)، سعید قلی پور و حدیث رفیع دوست (روابط عمومی)، هدی رسولی (طراح پوستر و بروشور) و نیز همکاری عارفه درستکار، افشین مهدی زاده و مرتضی زحمت کش.
26 شهریور 95
مروری بر عکس های نمایش ” قصیده شب نمناک ” کاری از “بهمن جهان طلب” به قلم “علی ثقفی”