یونگ میگوید بهدنبال هر فروپاشی، نوزایی است و این دو مثل شب و روز به دنبال هم میآیند و همانطور که وقتی شب میشود، تلاش نمیکنیم آن را به روز برگردانیم و فقط فعالیتهایمان را با شرایط شبانه هماهنگ میکنیم تا بگذرد، در حالت افسردگی هم بهتر است ظاهر و سبک زندگیمان را با حال درونمان هماهنگ کنیم.
اشکالی ندارد، اگر دوست ندارید رنگ شاد بپوشید و حال رسیدگی به سر و وضعتان را ندارید. هر طور که راحتید باشید با این روش جهان درونتان را به رسمیت شناخته اید؛ جنگیدن و در خلاف جهت رودخانه شنا کردن انرژی زیادی میبرد.
بیشتر تنها بمانید و با صدای درونی خود صحبت کنید، این فرصت بی نظیری برای شنیدن صدای درون است که به ما چه میگوید و چه میخواهد!
به تغییراتی که در درونتان اتفاق میافتد، توجه کنید و در موردش بنویسید (لازم نیست حتما برنده جایزه نوبل ادبیات باشید تا دست به قلم ببرید، میتوانید خیلی ساده احساساتتان را روی کاغذ بیاورید و بعدها آنها را از بین ببرید)
هدف، روشن شدن احساسات و خواستههای خود واقعی ماست که در هیاهو و هیجانات زندگی روزمره و انتظارات دیگران گم شده.
از این فرصت سکوت و خلوت شبانه با خود نهایت استفاده را ببرید که روز در راه است.
هوا دوباره آفتابی خواهد شد و دوباره آدمها به چشمتان جذاب میشوند، یونگ میگوید هر گاه چنین شد حتما با آیین خاصی این اتفاق را جشن بگیرید.
ساموئلز میگوید: «از نظر یونگ افسردگی یعنی مسدود شدن انرژی که در صورت آزاد شدن، مسیر مثبت را پیش خواهد گرفت.
دید شما تنها زمانی شفاف خواهد شد که به درون قلبتان بنگرید. آن کس که به جهان بیرون مینگرد، رویا میبیند. بیداری، با نگریستن به درون رخ میدهد.»
اشتراک از: پرواز