از برنجزار حرف ميزنيم
درختِ آلوچهي قرمز
پرچينِ خيس…
–
تبريزيها و درختِ توت.
وسگي كه-
خودش رو ميليسه
–
گاوي كه گردنش رو-
به تنهي درختي ميكشه.
و كلاغها … كلاغها!
سلام روستايي
——-
كيفِ بزرگ من
در دهكدهي كوچك تو
چه كارها كه نميكند…
–
وقتي آن را به دست ميگيرم
بارانِ يك سلام روستايي است
كه بر من ميبارد.
–
من شرمگينم،
سخت
آنها در تشويش!
فومن. پاييز 1342
شخم
——-
باقلا ميكاريم
تو شكمِ صاحب مردهي خوكه
جوجههامونم كه شغال ميبره
–
تازه، نيستي كه ببيني
وقتي ميرم تو باغ ، بلوك بزنم
دلم چقذه ميكوبه، ميكوبه!
پاييز42
1) بلوك: شخم زدن
درو
——-
رو پاهاش
نمي تونست وايسه
برنجامونو كه بريديم، افتاد.
بد جوري هم افتاد!
–
به رنگش نگاه كن
زردچوبه!
علاج دردش، مرگ نيست؟ تو بگو!
پاييز 42
شايان ذکر است محمود طياري در دههی طلايي چهل با کتاب طرح ها و کلاغ ها شهره شد و تازهترین اثر وي مجلد سوم مجموعه آثار نمايشياش در سال 1398 به اهتمام نشر افراز منتشر شده است.