تنها آنها که با هوشند، از هوش میروند!
/////به نقل از کتاب “با الی در واشینگتن دی سی ( پانوشت سفر آمریکا)”
/////نویسنده: استاد محمود طیاري
/////معرفي کتاب: پريسا گندماني
محمود طیاری نویسنده، شاعر، غزلسرای صاحبسبک و نمایشنامهنویس شمالي؛ از نامداران ادبي دهه چهل ايران است که با انتشار کتاب “خانه فلزی” در سال ۱۳۴۱، قدم به دنیای زیبای کلمات گذاشت. محمود طیاری به گواه بيش از چهل کتاب تاليفي، توانسته با نبوغ بینظیرش دريچهي تازهيي در عرصهي ادبيات معاصر ايران باز کند.
کتاب “با الی در واشینگتن دی سی” سفرنامهيي خواندني است که با سبک و سیاق ويژهي نوشتاريش، سفر نويسنده را برای خواننده، تبدیل به درس زندگی مینمايد، تا جايي که هر سطرش برای آن که بخواهد بیاموزد، تغییر کند و دنیای بهتری بسازد؛ تاثیرگذار است. اشتراک تجربههاي زندگي و دريافتهاي حسي و ادراکي در اين کتاب چنان اثرگذار است که نويسنده را در مقام پدری مهربان قرار ميدهد، پدري که آموختههایش را برای فرزندان این سرزمين بيدريغ بهيادگار ميگذارد.
بخشهای زیباي این کتاب فراوان است و بايد تماش را خواند، اما چند گوشهش را با هم مرور ميکنيم:
در بياني نويد بخش ميخوانيم:
“زمان در غفلت، بیصدای پا می گذارد؛ کاش گوشهایمان این همه سنگین نبود و دست کم صدای پای آینده را واضحتر از آنچه هست میشنیدیم. آیندهای که میتواند جشنی بیکران را در دستیابی به جهانی نو، نویدمان دهد؛ در صورتی که ذائقهمان باردار زمان از دست رفته نباشد.”
و در گوشهيي ديگر در ابعادي روانشناسانه و عميق ميخوانيم:
“تو نسبت به وضع من فقط میتوانی کنجکاو باشی مثل یک جور نگاه به آسمان است. میبینی که ابرها دارند جا به جا میشوند. فقط میتوانی احتمال یک روز بارانی یا آفتابی را بدهی. کار دیگری از دستت ساخته نیست.”
در بخش ديگري از کتاب راوي برای مرهم گذاشتن بر زخم مخاطبش مینویسد: “تو میتوانی فولاد باشی و همیشه با خودت زمزمه کنی: انسان جهان نامکشوف تخیل است و آدمی چون ققنوسي آتشزاد در خاکستر خود بال گشا است .”
با توصيه به خوانش اين اثر متفاوت و نقل قولي از نامهي چاپ شدهي خوانندهي معروف، “هماي مستان” در کتاب “با الی در واشینگتن دی سی” به پايان اين معرفي ميرسيم:
“گاهی زبان شما مانند یک خمپاره و با خودش میبره. وای به حال روزی که خود خمپاره به هدف بخوره و از آنجایی که شما شکارچی قلبها هستید؛ با هربار خواندن بعضی از سرودههاتون می توان در راه زبان شما شهید شد.”
انتشارات؛ مازیار.