کمی از خاطره و زخم و خیابان بنویس
غزلی را که نبردیش به پایان بنویس
به دل خط خطی شیشه رسیدی یک روز
یادگاری دوسه خط شعر پریشان بنویس
یا اگر باد به موهای سیاهت خندید
از تپشهای دل شاعر باران بنویس
بنویس آن که صدایم زد و من نشنیدم
درسکوت آمد و بخشید دل و جان….بنویس
از همان جاده ی باریک وسراسر تاریک
و نگاهی که شد آواره ی طوفان بنویس
طالعی شوم رصد می شود آرام آرام
بودن و آمدنت را ته فنجان بنویس
یااگر فصل خزان شعر مرا باخود برد
روی سنگم غزلی تازه تر از آن بنویس
#سمیرا_یکه تاز
عکس: مریم عزتی مقدم