با چشم تو در دفتر خود کرده تبانی
نقشی که زد از چشم تو شد جام جهانی
ابروی کمانت شده جنگاور و خونریز
یک آلت قتاله ی زیبای نهانی
از موی تو عمریست غزل ساخته شاعر
در دفتر من باش به میزان سه گانی
می بینمت و زنده به گوری شده سهمم
ای کاش که خاک از سر و رویم بتکانی
لبخند تو رمزینه ی شیدایی قوهاست
ای خوبترین بحر غزل، رکن و معانی
“من مات من العشق فقد مات شهیدا”
“ترسم ندهی کامم و جانم بستانی ”
جبرست که پابند تو باشم همه ی عمر
زندانی بی قید توام یوسف ثانی
بیت الغزل قلب ترک خورده ی تاریخ!
در حلقه ی دیوانگی ام کاش بمانی
#سمیرا_یکه تاز
شعر: سمیرا یکه تاز
دکلمه: الهام پوريونس
عکس: باران