???
همای مستان:
پیر آموزگار من امشب رسید در بر من واژههای خوش عطر و بوی استاد همیشگئ من محمود جان طیاری امشب برای نخستین بار پیچیده در کلبهی کوچک چوبئ و انگار همه ی این چوب ها و درختان و برگ ها و باغ هم به گوش نشستند به پای واژه واژه های سرا پا سرشار از عشقشان…
@parvazhomay
محمود طیاری:
اکسیر شأنِ همتا یابِ تو
همای عزیز.???✍️
در شبیِ پر قدر، چیزی نمانده بود با ته مانده صدایی اگر کسی داشت، این شعر را به پای او بریزم ؛ اما ترسیدم به مرحله “تحریر” نرسد و از اکسیر شأنِِ همتا یابِ تو به دور بماند!
این شعر صدایی گمشده در دریاچه قو است . دستی نامریی شاید از آنِِ چایکوفسکی، که با سازی جادویی آن را همراهی می کند. چیزی بیشتر از یک آواز ، که عروج جمعی است. ?
شعر : ر.ج ? در پانوشت سفر امریکا
—
مرتبت عشق
.???✍️
نرگسِ مست ترا راه به میخانه نبود
ورنه مستان همه چشم و سراپا گوشاند
مردمی در خط مژگان سیاه تو به صف
جمله ی اهل نظر پای به سر مدهوشاند
نظرم نیست جز این ، آب بر آتش نزنند
همه آنان که به دام تو نی اند، خاموشاند
نه که در راه تو سر یا به رهت، پا گیرند
دلگساران، چو به خمخانه رسند درجوشاند
نوح را مرتبت عشق نه از حیوان بود
کی ، کجا ، شیردلان ُمرده ی یک آغوش اند
در رگِ برگ اگر شیرهِ مُو سهم تو بود
سرخیِ شرم تو و یار یکی تن پوش اند.
عشق را منزلتی است خانهِ آخر باشد
خوش در آن خانه یکی بانگ که نوشانوش اند! ???✍️
محمود طیاری
رشت. بیست آبان 1398