Posts published in “عاشقانهها”
با جام شراب مرصع به لاجورد
منتظرش باش،
و عشق
پُلی بلندتر از سکوت
میان خداوندگار و آدمی
افراشته میکند
و عشق
درهی بیانتهای میان این دو را
با گلسرخ پُر میکند
عجب عمری به سر بوشو - از تو چی بیخبر بوشو
آبی بامو از سر بوشو - دِ پر بَزِه کُوتر بوشو.
«قربانت بروم که به قدر تمام درختهای دنیا دوستت دارم. چرا که فقط تو و درختها ارزش دوست داشتن دارید. چرا که سبز میشوید. هر سال سبز میشوید و تازه میشوید و سایه دارید و پر از پرنده هستید و نفستان عطر روان است و ریشههایتان در خاک، که جز خاک حقیقی وجود ندارد.»
یکبار برایم نوشتی دوستت دارم، من هزار بار خواندمش!
هزار بار ضربان قلبم بالا گرفت ، هزار بار نفس در سینهام برید، هزار بار در وجودم ریشه کرد؛ انگار که هزار بار شنیدهام، انگار که هزار بار نوشتهای...
شاعر: صدیقه کشتکار (شاعرهي شهر باران)
🌹🌹🌹
همای مستان:
پیر آموزگار من امشب رسید در بر من واژههای خوش عطر و بوی استاد همیشگئ من محمود جان طیاری امشب برای نخستین بار پیچیده در کلبهی کوچک چوبئ و انگار همه ی این چوب ها و درختان و برگ ها و باغ هم به گوش نشستند به پای واژه واژه های سرا پا سرشار از عشقشان...
اگر روزی خواستی گریه کنی
مرا صدا بزن
قول نمی دهم بتوانم بخندانمت
ولی می توانم با تو بگریم
در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
از پیراهنت،
دستمالی میخواهم
که زخم عمیقم را ببندم
و از دهانت،
بوسهای،
که جهانم را تازه کنم،...
بیتو من دریغ و درد را شناختم
بیتو باد گشتم
هرکجا گمان گذر کند،
پای جستوجوی من شتافت
من که نعره بودم
در شب سکوتِ این زمان،
من که شعله بودم
روشناییآفرین به هر زبان،
اینک آفریدهای ز من به شهر
مشتی از غبار...
جستوجوی پشت شیشهی تو میکند
کنون بادِ بیقرار!
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست نگفتم : عزیزم ، این کار را نکن
شعری از امیر عباس اردکانی با اجرای مهربانو صدیقه کشتکار
همه ی ما مردها...
توی همه دوستت دارمها، عاشقتمها، میمیرم برات،ها، یک “تا”ی عجیبی وجود دارد که اتفاقا همین “تا” کیفیت رابطه را مشخص میکند و زمانش را. “تا”ی اینکه چقدر باب میلش رفتار کنی، چقدر خواستههایش را عملی کنی، چقدر آدمی باشی که او فکرش را میکرده و حتی “تا”ی پول و خانه و ماشین و اینها. تقریبا همه آدمها هم این “تا” را دارند.”تا”ی…
تو آخرین چوب کبریتی هستی که می باید به آتشی عظیم مبدل شوی
و از زندگی من، در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی ؛
اگر این چوب کبریت نگیرد ، مرگ در این برهوت حتمی ست . . .
ما به این دلیل روی کرهی زمین زندگی میکنیم که از زندگی لذت ببریم،
به حرف کسانی که
به شما چیزی غیر از این میگویند
گوش ندهید...
عده ای از متخصصان این پرسش را از گروهى از بچه هاى ۴ تا ٨ ساله پرسیدند که: «عشق یعنى چه؟» پاسخ هایى که دریافت شد عمیق تر و جامع تر از حدّ تصوّر هر کس بود. در اینجا بعضى از این پاسخ را براى شما می آوریم: • هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت دیگر نمی توانست دولا شود و ناخنهاى…
[audio mp3="http://art-seven.ir/wp-content/uploads/2018/04/recording-20180427-192410.mp3"][/audio]
حُبكِ يا عميقة العينين
آنقدر دوستت دارم که
خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم !
آرزو می کردم
که دوستت می داشتم
در روزگاری که...
حبیب آقا، نه کافه رفته است، نه کتاب خوانده است و نه سیگار برگ برلب گذاشته و کلاهِ کج بر سر … نه با فیلم تایتانیک گریه کرده است و نه ولنتاین میداند چیست …! اما صدیقه خانم که مریض شد، شبها کار میکرد و صبحها به کارِ خانه میرسید … در چشمانش خستگی فریاد میزد، خواب، یک آرزو بود. اما جلوی…
زیبایی چشمانِ تو حاشاشُدنی نیست*
عاشقي راه دارد، عشق فقط اين نيست كه صبح و شب ، خبر از بودنت را بدهي و با جمله هاي دلبرانه فلاني را خام كني كه حواست هست چقدر هستم!!! اينها ، هم هست . عشق ، خيال مدام است، ماشين نيست كه سندش را به نام فلاني كني و تا وقتي سلامت است از آن كيف كني و تا به…
[audio mp3="http://art-seven.ir/wp-content/uploads/2018/02/4_985086698213867600_1395-6-8-9-55_-994960142.mp3"][/audio]
عشق آمد و شولای سبزش را به روی دلم کشید
بى خود و بى جهت كه نمىشود عاشق شد آدم دلش طورى يكى را مى خواهد كه صداى علاقه هايش را فرياد بزند مى خواهد دوست داشته باشد كسى را كه دوست داشته شود بدون اينكه با هيچ چيز و هيچ كس مقايسه شود پاى آمدن كسى بماند كه دلش هر لحظه براى دوست داشتنش قنج برود از يه جايى به بعد…