شعری از امیر عباس اردکانی با اجرای مهربانو صدیقه کشتکار
لحظه به لحظه دم به دم کاش شوم فدای تو
کاش که قسمتم شود جان بدهم برای تو
یک نظر از ره کرم گر که به سوی من کنی
تا به ابد نمی روم من ز در سرای تو
لاله ی بوستان چو دید آن رخ چون گل تو را
غنچه نموده لب که تا بوسه زند به پای تو
ای که تو برتر از همه این همه شور و همهمه
نیست در این جهان مگر زمزمه ی وفای تو
شهره ی عالمی تو ای لعبت خوش نوای من
لب به سخن گشای تا شهره شود نوای تو
رحمی اگر کنی تو بر عاشق بی نوای خود
درد دلم دوا شود با مدد شفای تو
یک به یک فرشتگان گر به کنار من رسد
باز دلم نمیکند جز هوس لقای تو
فهم سخن نمیکند هر که نگفت آفرین
چون که در این غزل شده صحبت دلگشای تو
یا برهانم از جهان یا تو کنار من بمان
جان منی و غیر از این نیست به آن خدای تو
شاعر: امیر عباس اردکانی
اجرا: مهربانو صدیقه کشتکار
نقاشی: یگانه قدیریان (کارشناس ارشد نقاشی و مدرس نقاشی کودکان) آشنایی بیشتر با یگانه قدیریان