Press "Enter" to skip to content

تبریک! شما زندگی کرده‌اید.

0

تا حالا بعد از دو ساعت شلپ‌شلوپ تو استخر، ساندویچ تخم مرغ خوردید؟ ساندویچی که تخم مرغ آب‌پزش چسبیده باشد به گوجه و خیارشور و همگی با هم نان رو خیس کرده باشند.
تا حالا بالای کوه یا لب دریا خربزه خوردید؟
تا حالا به‌خاطر کارنامه از بابابزرگ‌تان جایزه گرفتید؟
تا حالا ترک موتور، برادرتان را سفت بغل کردید؟
تا حالا از نرده‌های کنار پله‌ها سُر خوردید؟
تا حالا توی بازار شلوغ پنهان شده‌‌اید تا نگاه نگران پدرتان را به خاطر خودتان دشت کنید؟ بفهمید چقدر دوستتان دارد…
تا حالا گوشت قلقلی‌های غذایتان را نگه داشتید، آخرش همه را یک‌جا بخورید؟
تا حالا برای کرمِ سبزی که تو باغچه پیدا کردید خانه‌زندگی درست کردید؟
تا حالا روی یک تکه موکت خاله‌بازی کردید، توی قابلمه پلاستیکی قرمه‌سبزی باز گذاشتید؟
تا حالا بعد از برف، زیر کرسی یا کیپ بخاری آش خوردید؟
تا حالا عروسک‌تان را جراحی کردید؟ که بعد مانده باشید با این شکم دریده که خلاف توقع‌تان دل‌و‌روده ندارد چه کنید…
تا حالا وقت دوچرخه‌سواری برای عابر پیاده با دهان بوق زدید؟
تا حالا توی یک جمع غریبه بلوف زدید؟
تا حالا بعد از گناه توبه کردید و بلافاصله بعد از توبه گناه؟
تا حالا با طرح آدامس خرسی روی مچ دستتان احساس خفن بودن کردید؟
تا حالا از پشت زرورق شکلات دنیا را رنگی دیدید؟
.
بله؟
.
تبریک! شما زندگی کرده‌اید.
زندگی همین لحظه‌های به‌ظاهر کوچک و به‌ظاهر احمقانه‌ست.

سودابه فرضی پور

 

اشتراک: مریم قهرمانی

نقاشی: علیرضا طیاری؛ آکرولیک روی بوم پارچه ای، 100در 70 سانتی متر، بهار 1398.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *