از روز پر از حادثه, آغاز دوبارهیک لحظه فقط مانده به پرواز دوباره
_لرزید دل کاغذی اش قافیه را باخت
بر دایره افتاد شبی راز دوباره
بارید کمی نور به پس کوچه ی شعرش
تا سوز غزل کوک شد از ساز دوباره
خندید به رد قدمش برگ نحیفی
هر فصل ,بهار است به اعجاز دوباره
نام تو پریزاده ی عشق است در این بیت
صد صنعت پنهانی و ایجاز دوباره
آن راز , دو چشمان تو در طالع من بود
ای دفتر نو , آیه ی اعجاز دوباره
#سمیرا_یکه تاز، (کارشناس ارشدومدرس ادبیات فارسی)