نویسنده: رومن پوئرتولاس
معرفی: پریسا گندمانی
رومن پوئرتولاس پس از رمان موفق سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود، این بار با داستان طنز دیگری خواننده کتابش را هم می خنداند و هم به فکر می برد.
از آنجا که جهان درگیر پدیده مخوف و بی رحم داعش و در تکاپوی نابودی این گروه نابودگر فرهنگ و بشریت است؛ این داستان با قصه ی طنز و تامل برانگیز، تنها راه نجات جهان را ناپلئون بناپارت می داند.
در آغاز این کتاب صیادی نروژی که در حال ماهیگیری ست، متوجه سنگینی تورش شده و وقتی آن را بالا می کشد با ناپلئون و اسب یخ زده اش روبرو می شود!
بازگشت امپراطور همزمان با ترور هنرمندان فرانسه در مجله شارلی ابدو و رشد هر روز هیولای داعش است .
او که انسان باهوش و ذکاوتی ست؛ شروع به یادگیری اینترنت می کند و متحیر از پیشرفت جهان می گردد . ناپلئون می فهمد جنگ نظامی با آنها که توسط ابرقدرت های جهان تجهیز می شوند غیر ممکن است و به تشکیل ارتشی و برنامه ریزی برای جنگ ایدئولوژیک می پردازد . او با تحقیق در می یابد که فقط با شک انداختن در باورهای آنها می تواند پیروز شود.
در بخشی از کتاب می خوانیم :
“خداشون به اون ها نگفته آدم بکشند، اینها به اسم اون می کشن و این خیلی فرق می کنه . داستایوفسکی می گه اگر خدا نباشد همه چیز مجاز است . برای اون ها کاملا برعکس اینه: اگر خدا وجود داره هیچی مجاز نیست .
ابوبکر بغدادی که به خرس موصل معرفی شده، در خفا تمام کارهای که منع می کند و به خاطرش سر می برد را به راحتی انجام می دهد.
خرس موصل می گوید:
رئیس جمهور کنیا گفته : وقتی مبلغ های مذهبی اومدن اینجا، ما زمین داشتیم اون ها کتاب ، اون ها به ما یاد دادند با چشم های بسته دعا کنیم و وقتی چشم هامون را دوباره باز کردیم؛ اون ها زمین داشتند و ما کتاب و این اتفاق در قرن بیستم افتاد نه قرون وسطی .”
خواندن این کتاب طنز و جذاب را به همه دوست داران آگاهی توصیه می کنم.
ترجمه: ابوالفضل الله دادی؛ انتشارات: ققنوس.