Press "Enter" to skip to content

زندگی‌نامه و فعالیت هنری عبدالله سروراحمدی

0

محقق و مترجم: بانو قهرماني
عبدالله سروراحمدی، متولد ۱۳۲۸ در شهر تربت جام؛ دارای سه پسر و چهار دختر. این اطلاعات شناسنامه‌ای مردی است که در عمر نه چندان بلند ۶۳ ساله‌اش، جهانی از نغمه‌های مانا را خلق کرد؛ نغمه‌هایی که از سازی باستانی برخاسته‌اند و بر دل نشسته‌اند؛ سازی به نام دوتار. شرکت در جشنواره موسیقی آوینیون فرانسه، هم اجرا در آلمان، انگلیس و واتیکان، بخشی از هنرنمایی عبدالله سروراحمدی با دوتار است. شماری از اجراهای او، در کاست‌های موسیقی تربت جام و موسیقی خراسان ثبت و ضبط شده است.

در تربت جام، وجه تسمیه اولاده(خانواده)ها بر اساس پیشینه شغلی پدران‌شان یا موقعیت مکانی‌شان انتخاب می‌شد. عمدتا هم نام‌های خانوادگی به خاطر ارادت به ساحت قدس حضرت رسول(ص) و همچنین ارادت به شیخ احمد جام، پسوند احمدی هم دارند. خانواده ایشان در اصل از مقری‌خانه‌ها هستند. مقری‌خانه، جایی بوده در قدیم که آن‌جا آموزش قرآن انجام می‌شد.

اسم امروزی‌تر آن می‌شود مکتب‌خانه. به اولاده‌هایی که به نوعی با آن‌جا سرو کار داشته‌، و کار آموزش قرآن را به عهده داشته‌اند، اولاده‌های مقری‌خانه می‌گفته‌اند. این‌ها، خودشان چند اولاده هستند. وی از آب‌فروش‌ها بوده که در لفظ محلی به اُوفروش‌ها معروفند. آب‌فروشی در قدیم، شغل رایجی بوده. عده‌ای کارشان این بوده که آبِ خوردن خانواده‌ها را تأمین می‌کرده‌اند.

چهار نسل قبل، بزرگترِ این خانواده، شخصی بوده به نام سرور وقتی بحث گرفتن شناسنامه و تعیین نام خانوادگی می‌شود، به اعتبار این که این خانواده، همه فرزندان سرور بوده‌اند، همین نام را به عنوان فامیلی انتخاب می‌کنند؛ البته چنانکه در تربت جام رسم است، پسوند احمدی هم به آن اضافه می‌کنند و می‌شود سروراحمدی.

موسیقی همیشه در این خانواده بوده؛ هم موسیقی و هم قرائت قرآن.

یکی دیگر از آن اولاده‌های مقری‌خانه، آخوندها یا میرزاها هستند. پدر همسرش از میرزاها بوده. پدر پدرش از آب‌فروش‌ها.

مادرش که ننه کلون، از قاریان زبردست قرآن بود و بیشتر جلسات قرآن زیر نظر ایشان برگزار می‌شد. ایشان حافظ قرآن هم بودند. هر جا جلسه قرآنی برگزار می‌شد یا هر جا مکتب‌خانه‌ای بود و بچه‌ها آموزش قرآن می‌دیدند، ایشان به عنوان معلم قرآن حضور داشت؛ یک زن خودساخته و هنرمند.

ننه کلون، در چهار سالگی پدرش را از دست می‌دهد و در شش سالگی مادرش را. پدرش به نام اسماعیل زمانی نوازنده چیره‌دست دوتار بوده. این را دایی‌اش حاج غلامعلی میرزااحمدی که از نوازنده‌های به نام بود و از استادان قدیم دوتارنوازی در نواختن مقامات مختلف صاحب نظر.

مادر استاد در خانه دایی‌اش، و در این فضا بزرگ شده بود. حاجی دایی، بالاخانه‌ای داشت که خیلی وقت‌ها با مهمان‌هایشان در همان بالاخانه می‌نشستند و تا صبح دوتار می‌زند و آواز می‌خواندند.

ننه کلون، بعدها که بزرگتر می‌شود، به گفته خودش پنهانی، دوتار حاجی دایی را بر می‌دارد و سعی می‌کند دوتار بزند. آن موقع‌ها که در همه تربت جام چند تایی دوتار بیشتر نبود، این که دختر بچه‌ای دوتار بزرگترش را بردارد و بزند، چه جسارتی می‌خواسته.

حاجی دایی یک وقتی که دوتارنوازی او را شنیده بود، با تعجب به خانمش گفته بود «این فخری است که دارد دوتار می‌زند؟ چه خوب می‌زند» همین گفته حاجی دایی، باعث شده بود تا ننه کلون، بتواند بعد از آن، با خاطر آسوده دوتارنوازی را یاد بگیرد.

او که قاری قرآن هم بود. صوت بسیار زیبایی داشت.

ایشان به برکت حفظ قرآن، حافظه‌ای بسیار قوی داشت. نغمه‌های بسیاری را به خاطر داشت
این فضای خانواده عبدالله سروراحمدی، در چنین فضای خانوادگی رشد کرده بود. در آن زمان در مکتب‌خانه‌ها قرآن تدریس می‌شد؛ اما در کنارش گلستان سعدی و غزل‌های حافظ هم درس داده می‌شد. در تربت جام مکتب‌دار صاحب نامی بود به نام حاج محمد ابراهیم موذن‌احمدی؛ مشهور به آخوند حاجی. ننه کلون، درس قرآن و مشق موسیقی را در مکتب خانه او فرا گرفته بود. آخوند حاجی، هر غزل حافظ را با یک مقام دوتار، می‌خواند. این فضای تعلیم و تعلم در آن سال‌ها موجب شکوفایی و رواج موسیقی مخصوصا در میان زنان بوده است. موسیقی زنان در منطقه جام، موسیقی ریشه‌داری است. مادر استاد عبدالله سروراحمدی، از کودکی دوتارنوازی کرده بود و مقام‌ها را خیلی خوب می‌شناخت و جزئیات‌شان را می‌دانست.

آن سالها دوتارها را کولی‌ها می‌ساخته‌اند. اقوامی که می‌آمدند و اطراف شهر چادر می‌‎زدند و اساسا صنعتگر بودند. دوتار ننه کلون را همین اقوام در ازای چند پرده گلدوزی شده برایش ساخته بودند.

دوتار در قدیم خیلی کم بود و هر کس دوتاری داشت، توی صندوقی در پستو، نگهداری‌ می‌کرد. عبدالله دوتار مادرش را که در پستوخانه نگه‌داری می‌شد، پیدا کرد. بعد به دور از چشم مادر، شروع کرد به دوتار زدن. هر وقت فرصتی می‌شد و می‌دانست کسی حواسش به او نیست، خودش را به دوتار می‌رساند و دوتار می‌زد. مادرش در این تصور بود که او یواشکی در پستو، خودش را شکمبه قورمه می‌رساند. برای همین دقیق شده بود تا ببیند، پسرش چکار می‌کند. بعد که فهمید او کاری با شکمبه قورمه ندارد، یک روز گفت خب حالا بنشین و دوتار بزن ببینم چی یاد گرفته‌ای. وقتی پنجه‌ای زد، راهنمایی‌اش کرد که دوتار را این طوری در دست بگیر و این‌طوری پنجه بزن و…
به کمتر از یک ماه، دیگر جوری صدای دوتار در می‌آمد که هر کس می‌شنید می‌دانست که یک آدم کاربلد، دارد دوتار می‌زند. بعد از آن مادرش، هر وقت که مجلسی بود، یا مهمانی داشتند، یا چند نفری که دور هم جمع می‌شدند، او را صدا می‌زد تا بیاید و دوتار بزنر. می‌گفت او را می‌نشاندند روی درطاقی و می‌گفتند بزن.

عبدالله از هر استادی که در آن روزگار بوده، چیزی آموخته بود؛ بویژه از حاج غلامعلی میرزااحمدی دایی اش، عبدالکریم دوستکام‌احمدی که استاد آواز بود و اسدالله اسدی که مشهور بود به اسدالله قرایی.

آن سال‌ها، در هر مجلسی که بود شرکت می‌کرد تا ببیند استادان، چطور دوتار می‌زنند و مقام‌ها را چطور اجرا می‌کنند. او هنرش را عاشقانه دوست داشت و عمرش را برای این هنر صرف کرده بود.

نوازنده دوتار، باید مقام‌های بسیاری را یاد بگیرد. یعنی باید به خاطر بسپارد که هر مقام چه بخش‌هایی دارد، چه اوج و فرودی دارد. از کجا شروع می‌شود و به کجا ختم می‌شود. عبدالله، علاوه بر این‌ها روایت‌های مختلف مقام‌ها را هم می‌دانست. این جزییات مقامات، پنجه نوازی اساتید مختلف و روستاهای مختلف را به خاطر داشت.

حاج مرادعلی سالاراحمدی می‌گفت که آقای سلیمانی(استاد مرحوم نظرمحمد سلیمانی) می‌آمد خانه‌اش

آن سالها وسط باغ‌های بالا، یک قلعه قدیمی بود، قلعه‌ای با دیوارهای بلند و درِ بزرگ که شب‌ها، آن را می‌بستند و پشتش سنگ بزرگی می‌گذاشتند تا دزد و راهزنی شبانه به قلعه نیاید. استاد سالاراحمدی پیغام می فرستاد که استاد سلیمانی اینجاست. عبدالله دوچرخه‌ای داشت. در آن سرمای زمستان با دوچرخه خودش را به قلعه رساند که شب را همراه استاد سلیمانی، دوتار بزند. چند روز کارش همین بود، صبح برود به کار و زندگی‌اش برسد و شب بیاید به قلعه تا دوتار بزند.

این نمونه‌ای از سختکوشی‌های عبدالله سروراحمدی است برای اعتلای هنر موسیقی مقامی.

یعنی عبدالله سروراحمدی، تا روز آخر در حال تلاش برای ارتقای هنرش بود و با وجود آن که سواد آکادمیک موسیقی نداشت، اما فهم بالایی برای درک و دریافت موسیقی مقامی داشت

او تا ششم قدیم درس خوانده بود و در همان سال‌های جوانی به استخدام شهرداری در آمده بود و در تمام این سال‌‎ها در قامت یک هنرمند برجسته موسیقی مقامی هم بود.

اولین اجرای استاد در رادیو خراسان به سال چهل و هشت برمی‌گردد. رادیو خراسان در همین حوالی سال چهل و هشت راه‌اندازی شد. می‌‎گفتند برای مراسم راه‌اندازی رادیو خراسان، یک گروه بازی‌های آیینی را از تربت جام دعوت می‌کنند تا آن‌جا برنامه اجرا کند. این برنامه شامل دوتارنوازی و آوازخوانی هم بود. عبدالله هم که نوازنده شناخته‌شده‌ای بود، این گروه را همراهی می‌کند. یکی از آن اجراها را بعدها در آرشیو صدا و سیما شنیده می شود؛ اجرایی است که به نوازندگی عبدالله و خوانندگی چهار خواننده؛ استاد غلامعلی پورعطایی، استاد موذن‌احمدی، استاد ناصر نیک‌پی و استاد فاروق کیانی.

این اجرا هنوز هم در آرشیو صدا و سیما موجود است که اولین اجراهای هنرمندان تربت جام در صدا و سیما بود. در آن زمان خانم فوزیه مجد از طرف بنیاد اشاعه موسیقی ایران، برای کارهای تحقیقاتی‌ درباره موسیقی نواحی، می‌آمد مشهد و از آن‌جا پشتیبانی می‌شد برای رفتن به شمال خراسان یا شرق و جنوب خراسان. ایشان هم در همین برنامه‌ها اجراهای عبدالله را می‌بیند. این شروع آشنایی خانم مجد با عبدالله است که این آشنایی تا سال‌های انقلاب، ادامه داشت.

بعد از انقلاب، بخش‌هایی از موسیقی تربت جام به حاشیه رانده شد اما بخش‌هایی از این موسیقی بویژه با اتکا به شعرهای عرفانی، توانست خودش را نشان بدهد و حتی در جشنواره موسیقی فجر بدرخشد.

بعد از آزمون و خطا کردن در سال‌های‌ اول، موسیقی مقامی بخشی از این جشنواره شد و موسیقی مقامی تربت جام هم شد پای ثابت این جشنواره و رتبه‌های فراوانی هم آورد.

تابستان ۶۷، عبدالله با چند هنرمند دیگر، اجرایی داشت در تهران؛ در جشنواره‌ای به نام برائت از مشرکین. این شروع یک کار هنری نو بود در موسیقی تربت جام.

فاصله این جشنواره تا جشنواره موسیقی فجر چند ماه بیشتر نبود. در این چند ماه عبدالله، گروهی از نوازنده‌های شهر را تک‌چین کرد و با آن هوش موسیقایی که داشت آن‌ها را سامان داد تا در جشنواره موسیقی فجر که همه هنرمندان قدر در آن شرکت داشتند، بتواند جایی هم برای موسیقی تربت جام باز کند.

گروه شیخ احمد جام، عملا در بهمن ۶۷ شکل گرفت. شروع کار، از چند ماه قبل بود اما اولین اجراهای گروه به همان بهمن ۶۷ می‌رسد. ۹ نفر عضو این گروه بودند. عبدالله سرور احمدی، حبیب طالب‌احمدی، غلامحسین غفاری، رمضانعلی نظراحمدی، خداداد قاسمی، احمدرضا امیری‌عسکری، دادمحمد غمخواراحمدی، حاج رحمت‌الله خدام‌احمدی و پسرش.

در آن سال، که گروه‌های قَدَر فراوانی در جشنواره حاضر بودند، که یکی‌اش گروه دکتر مجید تکه از گنبد بود، این گروه، که تازه سینه از خاک کنده بود، توانست مقام سوم گروه‌نوازی را از خود کند. در همان سال، عبدالله در بخش تک‌نوازی، رتبه دوم جشنواره را کسب کرد. مجید تکه، اول شد و پدرم دوم.

این اتفاق در چند سال بعد جشنواره هم رخ داد و گروه ما، همیشه رتبه‌های نخست را در گروه‌نوازی به دست می‌آورد و عبدالله در تک‌نوازی.

گروه‌نوازی کار تازه‌ای است اما در همان راستای کار قدما در تک‌نوازی قرار دارد. گروه‌نوازی، انسجام هم می‌آورد. گروه‌نوازی کمک می‌کند تا جمعی از هنرمندها، اجرای مقامی را به شکل استاندارد، یاد بگیرند. خیلی از مقام‌ها بعد از رواج گروه‌نوازی، شکل ثابتی پیدا کردند. در آن سال همان گروهی که در گروه‌نوازی سوم شد، در تک‌نوازی رتبه دوم را به دست آورد. این نشان می‌دهد که آن گروه‌نوازی هم بر مبنا و محور تک‌نوازی شکل گرفته بود.

بماند که عبدالله، گروه‌نوازی را زمینه‌ای برای اشاعه موسیقی می‌دانست و معتقد بود اگر کسی بضاعت داشته باشد، می‌تواند از گروه‌نوازی، خودش را بالاتر بکشد و در تک‌نوازی تبحر پیدا کند.

در تمام گروه‌نوازی‌های همین گروه شیخ احمد جام، تک‌نوازی دوتار، محوریت دارد. عبدالله نوآوریهایی هم داشت که همه در چارچوب بافت موسیقی مقامی است.

در یکی از سال‌ها در جشنواره موسیقی فجر، عبدالله اجرایی داشت از مقام «الله هو». آن‌جا در اوج الله هو، بخشی از مقام را، را تک سیم اجرا کرد. ریتم و ملودی سرجایش بود اما، تک سیم اجرا شد. این نوآوری جالب توجهی بود. هشت، ۹ تا ساز ناگهان سکوت می‌کردند تا یک سیم، حرف بزند. این خود نوآوری بود.

عبدالله، برخی مقام‌ها را با ظرایفی همراه کرده است. مثلا مقام «دل شیدا». خب این مقامی است که از قدیم به یادگار مانده است. یکی از اجراهای قدیم این مقام هم با دوتار اوست و خوانندگی استاد نظر محمد سلیمانی. عبدالله نقایصی را در بخشی از این مقام حس کرد. حس کرد اوج در این مقام، باید شکل دیگری داشته باشد.

عبدالله سروراحمدی، با آن نگاه هنرمندانه‌اش، اوجی برای مقام دل شیدا خلق کرد که چون بسیار هنرمندانه بود و کاملا در بافت مقام نشست. عبدالله از این دست نوآوری‌ها، فراوان داشت. او اگر به شدت برای اصالت مقام‌ها حرمت قایل بود اما هنرمندی‌های فراوانی هم به خرج داده و تغییراتی در برخی مقام‌ها به وجود آورد.

عبدالله برای مقامی به نام «سرحدی مرحبا» که اوج نداشت، اوج ساخت. این‌ نوآوری ها فقط در قطعات سازی نبود. او گاهی در مقام‌های آوازی هم نوآوری می کرد. او نوآوریهایی در مقامی به نام حاجی میریحیی که بسیار ساده است، ایجاد کرد و برایش دو اوج ساخت؛ یک اوج پایین‌پرده و یک اوج بالاپرده.

او خود مقام‌هایی هم ساخت یعنی از ابتدا تا انتهای آن را، خلق کرد؛ نظیر مقام سودای گل. این مقام در جشنواره‌ موسیقی فجر هم اجرا شد و مقام «تیر مژگان». همه این‌ها در همین بستر موسیقی مقامی خلق شد و خارج از چارچوب‌های آن نبود.

عبدالله اولین کسی است که از چوب عناب برای دسته دوتار استفاده کرد. استاد عبدالله سروراحمدی در ساخت دوتار هم دستی ماهر داشت.

عبدالله سروراحمدی استاد برجسته موسیقی مقامی و دوتارنواز کشور، ۲۹ خرداد ۱۳۹۱ در زادگاهش تربت جام از توابع خراسان رضوی، درگذشت.
وی که در هنگام فوت ۶۳ سال سن داشت، ضبط شش کاست موسیقی مقامی را در کارنامه خود ثبت کرده بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *