حالمان عالیست !
مقایسه اوضاع و احوال روزهای سال ۹۹ با سال ۹۸ مرا به یاد داستان کسی انداخت که با اسهال شدید به صورت دستپاچه وارد داروخانه شد و درخواست کمک نمود. داروساز از ترس اینکه داروخانه اش کثیف نشود، با عجله دست در قفسه دارو نمود و یک ورق قرص به او داد. وقتی بیمار بیرون رفت و داروساز هم خیالش از بابت اوضاع داروخانه راحت شد، متوجه شد که به جای دیفنوکسیلات به آن بیچاره دیازپام داده است !
چند روز بعد بیمار دوباره به همان داروخانه آمد. داروساز با ترس و نگرانی از بابت دسته گلی که به آب داده بود، از بیمار پرسید : “خوبید ؟“
مرد جواب داد: “بله، حالم عااالیست !”
داروساز با نگاهی مردد پرسید: “یعنی اسهالتان رفع شد؟!”
مرد گفت: “نه، همین الان هم دارد از پاچه شلوارم میریزد کف داروخانه، اما عین خیالم نیست !”
سال گذشته، همین روزها بود که اضطراب و التهاب مردم وصف ناشدنی بود. الکل و ماسک نایاب شد. مردم حتی از خرید نان هم واهمه داشتند. خیابانها و پارکها تاریک و خلوت شد، نگرانی مردم از قحطی قفسههای مارکتها را خالی کرد، کلیپهای اجساد ردیف شده در کیسههای سیاه در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد، طرحها و دستورات عجیب وزارتخانه و مسئولین بهداشتی از انکار بیماری تا تفتیش خانه به خانه هر ساعت تغییر کرده و خود مزید اضطراب و سردرگمی شد، تصاویر پزشکان و پرستاران از دست رفته و کلیپهای رقص تلخ کادر درمان سوگوار و مستاصل شبکهها و گروههای مجاز را پر کرد و مردم در بلاتکلیفی کامل، از ادرار شتر و روغن بنفشه تا کلروکین و تامیفلو همه چیز را آزمودند…
اکنون در آخرین روزهای سال سیاه ۹۹، درست یک سال از همه آن اتفاقات باورنکردنی میگذرد. چراغ خیابانها روشن است. مردم به فکر تدارک دید و بازدید عید و حتی سفرهای نوروزی هستند. ترسی در کار نیست و هوا آکنده از بوی نوروز است. نه کسی از دست زدن به صفحه کلید عابربانک هراس دارد و نه مردم را ابایی از سوار شدن به مترو و اتوبوس است. داستان انبار شدن اجساد در سردخانهها و آهک پاشیدن روی مردگان دیگر کسی را نمیترساند. حتی چهارشنبه سوری هم به روال سالهای قبل از کرونا برگزار شد!
در یک کلام، “حالمان عالیست” و عین خیالمان هم نیست که هنوز هیچ مشکلی برطرف نشده و حتی تشدید نیز گشته است!
بیماری مسریتر و وحشی تر از قبل شده و همچنان قربانی میگیرد، بسیاری از مناطق همچنان در وضعیت قرمز است، از بیبرنامگیها و بیمسئولیتیها چیزی کم نشده و در حالیکه دیگر کشورها با عمل به انجام واکسیناسیون واقعا در حال کاهش آمار ابتلا و مرگ میباشند، ما همچنان با وعدههای پوچ حتی خط مقدم جبهه خود را نیز واکسینه نکردهایم و همچنان با فرافکنیِ قصورها و ندانمکاریها همه چیز را به گردن مردم انداخته و اخبار ناکامیهای فلان کشور و بهمان منطقه را در مبارزه با کرونا به خوردشان میدهیم…
این آرامش در کنار مشکلات حل نشده، نشانه بهبود نیست و صرفا گویای بیتفاوتی و بیخیالی است.
سال گذشته، در اوج آن هراس و التهاب و تعطیلیها، وقتی بسیاری از مردم از ترس کرونا در مامن خانههای خود پناه گرفته و همدیگر را از بیرون آمدن منع میکردند، عدهای هم بودند که بدون هیچ واهمه از این هیولای نو رسیده همچنان در خیابانهای تاریک و سوت کور حضور داشتند. اینها کسانی بودند گرسنگی را تهدیدی به مراتب نزدیکتر و واقعی تر از بیماری کشنده همهگیر میدیدند و در تصورشان از لیست چالشهایی که باید با آن دست و پنجه نرم میکردند، نوبت به چیزی تحت عنوان اپیدمی و پاندمی نمیرسید…
با تشدید مشکلات اقتصادی و تبعات معیشتی آن در طول یک سال اخیر، دلیل بخش عمدهای از این بیتفاوتی و بیخیالی انتشار یافته قابل توجیه است. نکته ای که مغفول مانده آنست که تبعات این بیخیالی و بیتفاوتی که به سرعت در سایر ابعاد زندگی اجتماعی ما نیز در حال گسترش است، به مراتب از همه گیری کرونا خطرناکتر و مهلکتر است.
اصفهان- ۲۸ اسفند ۹۹
دکتر مازیار ستاری
https://t.me/dr_m_stt