محقق و نویسنده: نازی تارقلیزاده
بی گمان یکی از مظلومترین زنان در شاهنامه مادر سیاووش است که حتی نامش هم در کتاب ذکر نشده است.
این زن مظلوم بدین سان پای در داستان مینهد:
دختری بغایت زیبا در جنگل، که خسته و نزار به پهلوانان ایرانی از جمله طوس و گیو که برای شکار به مرز ایران و توران رفتهاند، بر میخورد. وقتی پهلوانان، علت حضورش را جویا میشوند، دختر اینگونه آغاز میکند که نیمه شب گذشته پدر مستش، قصد جان او را نموده و او با اسبش از خانه میگریزد. در راه گرفتار راهزنان شده و طلا و جواهراتش به غارت برده میشود و اسبش میمیرد…
دختر خودش را از خویشان گرسیوز، برادر شاه افراسیاب تورانی معرفی میکند و امید دارد که پدر وقتی به حال عادی برگشت، کسانی را پی یافتن و باز گرداندن وی بفرستد. در ادامه بین پهلوانان برای تصاحب دختر زیبا اختلاف میافتد و نهایتا تصمیم بر این میشود کیکاووس شاه را حکم قرار دهند.
کیکاووس با دیدن دختر زیبا مجال را از پهلوانان میرباید و دختر را به عقد خود در آورده و به شبستان خویش میفرست و پهلوانان ناکام بر جای میمانند.
مدتی بعد این زن زیبا، فرزند پسری به دنیا میآورد که سیاووش نامیده میشود و متاسفانه هنگام تولد فرزندش جان خود را از دست میدهد و اینگونه تلخ، حضور کم رنگش در شاهنامه پایان میپذیرد.