در تکاپوی آشنازدایی و خلاقیت
نگاهی به نمایشگاه دست سازه های فلزی افشین خداشناس؛ “ترانه های منجمد”
از میان دود و ترافیک و هیاهوی بی پایان شهر و خیابان های پر ازدحام و سنگ فرش خیس و چترهای باز و دست های مشت شده از سرما و آجرچین خزه بسته و کوبه های مفرغی درب های چوبی و بام های سفال پوش و بن بست های تنگ بی رهگذر شهر باران در یک عصر پاییزی که عبور کنیم؛ در محله ی پر قدمت ساغریسازان به خانه ی پا برجای فرهنگ گیلان می رسیم؛ که دیوار اتاق های طبقه دوم اش با دست سازه هایی از سنگ و فلز و چوب آذین شده است.
دیوار فرهنگ این چنین است که شکوهمند می شود: وقتی انسانی از دل فلز و چوب و سنگ به جستجوی بیانی نو از فرم و محتوا می کوشد. انسانی که اندیشه اش را در تلاش برقراری هارمونی، نظم، تعادل، توازن بصری در ساخت و پرداخت آثاری نو و کمتر دیده شده متمرکز و هدایت می کند. هنرمندی که اول هنر درست دیدن را آموخته؛ سپس با مهارت دست، آن را آمیخته و در تلاشی تحسین برانگیز بر شب های بی ستاره، از خیال اش پلی به واقعیت مجسم زده است؛ و نام اش را در تجربه های ارزشمندش و زمان هنوز نیامده، چه بسا ماندگار کرده است.
سخت تر از سنگ و فلز و میخ های فولادی و مهره های چند ضلعی و قطعات فلزی گاهی استحاله یافته، سراغ نداریم؛ اما قدرت اندیشه هنرمند خالق است که به همان سان که فولاد را آب دیده می کند، در تکاپوی آشنازدایی و خلاقیت؛ به باز آفرینی سازه هایی حتی نرم و رام و خیال انگیز از جنسی سخت دست می یازد. این تضاد باور نکردنی به “نگه داشتن شیشه در بغل سنگ” می ماند!
سخن از ارایه تجربه های جدید کاری افشین خداشناس است که اگر ادامه یابد می تواند فتوحات هنر های تجسمی در حوزه هنر سازه های فلزی یا متال آرت را در تعریفی جدیدتر بومی کند.
مجسمه سازی معاصر ایران که پیش از این با تجارب نئوکلاسیک ابوالحسن صدیقی و نگاه واقعگرایانه علیاکبر صنعتی و البته سازه های درخشان پرویز تناولی، سازه های آناتومیک ژازه تباتبایی و مجسمه های پابرجای لیلیت تریان در هفت آسمان هنرهای معاصر همواره می درخشید؛ اکنون چه بسا با تولد ستاره ی دیگری؛ می رود که شکوهمندانه جایگاه خود را باز تعریف کند.
البته اگر سخن برلیلیت تریان ، (زاده ۱۰ دی ۱۳۰۹ خورشیدی تهران)، مجسمهساز شهیر ایرانی ارمنیتبار که به عنوان مادر مجسمهسازی ایران شناخته شده است و می گوید:
“با مجسمهسازی، آدم فضاهایی را خلق میکند که از زوایای مختلف قابل دید است و از هر طرف هم جلوه خاص خودش را دارد.”
را مبنای ارزیابی آثار ارایه شده در نمایشگاه “ترانه های منجمد” افشین خداشناس بگیریم؛ می توان برخی از این سازه ها را که صرفا از جهت روبرو قابل دیدن هستند را نه کمتر؛ که “فراتر” از مجسمه سازی مدرن ایران ارزیابی کرد؛ اگر چه در بروشور این نمایشگاه به دو گرایش کلی دکوراتیو و اساطیر یونان در تقسیم بندی آثار اشاره شده؛ اما به گمان نگارنده چند ژانر متفاوت فراتر از موارد پیشگفت در ارزیابی این آثار بارز است: برخی از سازه ها چه بسا می توانند نقاشی با تکنیک ترکیب مواد باشند و این اشاره خاصه شامل آثار قالیچه مانند می تواند باشد با بافتی نوآورانه؛ و همچنین برخی دیگر از آثار را می توان ارایه ای پرفورمنس ارزیابی کرد؛ چراکه “مفهوم” پشت برخی از آثار افشین خداشناس، وضعیت منشوری دارد و فراتر از بیان فرمیک و یا ترجمه ی شکلی برخی روایت های محدود کننده ی موضوع دار است؛ کافی است آنها را بدون نام دوباره مرور کنیم؛ بخش هایی از آثار اساطیری می تواند در این زمره باشد. بعید نیست فرم های ابداعی ی ارایه شده در این نمایشگاه برای پویندگان هنرهای تجسمی خاصه نوآوران؛ مورد مطالعه و دقت قرار بگیرد؛ و چه بسا در باز ساخت شان ادامه داده شود، که در این صورت باید به افشین خداشناس تبریکی دوباره گفت؛ چراکه تولد دوباره خود را بطن زمان کار گذشته است.
به جرات می توان گفت دست و نگاه و اندیشه ای که به این آثار شکل داده؛ در عبور از پردازشی واقع گرایانه- اکسپرسیو؛ برای جهش و رسیدن به انتزاعی نو می کوشد و این انتزاع برای آنانی که این مسیر را پیموده اند، بی تردید قابل درک و دفاع و تحسین است.
بر این باورم روحیه ای سخت کوش، روحی نجیب و احساسی شوریده پشت درک بصری قوی و اندیشه ی نوجوی آفریننده این آثار است؛ و این تجربه ها آنقدر از جان خالق شان مایه گرفتند؛ که ظرفیت بارها دوباره دیده شدن را داشته باشند و سر آخر اینکه اسمبلاژ یا (سرهمسازی) توصیف فقیری برای اتفاق هنری کم نظیری است که از 7 آبان ماه 95 در خانه فرهنگ گیلان افتاده و تا 13 آبان ادامه دارد؛ باید آن را دید و در آنات سپری شده ی متجسم هنرمند سهیم شد و آری معتقدم ترانه های منجمد افشین خداشناس را باید حتما دید.
علیرضا طیاری هشتم آبان 1395