Press "Enter" to skip to content

خیره کننده در آینه‌ی خیال؛ گفتگو با مونس احمدی‌پور، هنرمند جوان و فارغ التحصیل نقاشی

0

 

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی/ نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی؛ سنایی غزنوی

هفت هنر: آثار گروهی ارایه شده چهار نقاش جوان فارغ التحصیل گرایش نقاشی (فائزه آریانسب، مونس احمدی‌پور، سارا خندابی و شیلان سلیمی)، در دیماه 96 در شهر رشت، از شور، غنایی حسی و شوقی فزاینده برخوردار است. این آثار نشانگر ظرفیت‌های بسیار خوب استعداد‌های جوان هنری است که در بازآفرینی هویت انسانی و مفاهیم عمیقی همچون عرفان عشق و یا مقوله مهم صلح و جنگ ستیزی، و یا کنکاش در رویا و خیال و خواب و هستی انسان… با ابزار تصویر و مهارت‌های تجسمی، سهم فزاينده‌اي را در پالایش ذهن خالق و دید مخاطب دنبال می‌کند.

به مناسبت این نمایشگاه گروهی دیدنی، گفتگویی با مونس احمدی‌پور صورت گرفته که در ادامه می‌خوانید.

گفتگو از: علیرضا طیاری (کارشناس هنر)

 

 

– خانم احمدی‌پور چند سال است که به هنر‌پردازی مشغول هستید؟ تجربی کار می‌کنید، یا به شکل تخصصی آموزش دیدید؟

 از سنین کودکی به نقاشی علاقه داشتم و به صورت خود آموز کار می‌کردم. از سال ۸۹ با جدیت بیشتر زیر نظر استاد محمد ابراهیم نوروزی فعالیت و آموزش هنری را شروع کردم و سال ۹۱ به تشویق استاد نوروزی در آزمون سراسری هنر شرکت کردم و در دانشگاه گیلان پذیرفته شدم تا از تجربه‌های آکادمیک هم استفاده کنم. در فضای دانشگاه هم کم نبودند اساتیدی که تشویق و راهنمایی‌ام کردند، از جمله استاد علیرضا اکرمی که در چهار سال دانشگاه بسیار از ایشان آموختم. همچنین از سال 1387 عضو انجمن خوشنویسان رشت شدم. اگرچه گاهی بخاطر نقاشی، وقفه‌ای در آموزش و کار خوشنویسی پیش می‌آمد، اما رهایش نکردم و همچنان زیر نظر استاد حبیب‌زاده در مرحله ممتاز فعالیت می‌کنم.

اثر نقاشی مونس احمدی‌پور، هنرمند جوان و فارغ التحصیل نقاشی

– حروف واژه‌ی “عشق” در آثار این نمایشگاه مورد توجه‌ی ویژه‌ی شما قرار گرفته، لطفا درباره‌ی دریافت‌تان از این مفهوم جاودان و چگونگی تلفیق نقاشی با خط بگویید.

هدف اصلی من در این تابلوها بیان گوشه‌ای از نیرو و جنبش ذره ذره هستی است که تنها با نیروی عشق به حرکت آمده است. چنانکه دانته در پایان کمدی الهی می نویسد.”وصال روحانی غایی مستلزم تجربه و درک این معناست؛ عشق که آسمان‌ها و زمین را حرکت می‌دهد.” به لحاظ تکنیک اجرا از حرکت جنبشی قلمو، بافت‌دار کردن تابلو با پودر مِل و بکارگیری حروف خوشنویسی که خود دنیایی از عشق است برای تداعی بیشتر نیروی عشق استفاده کردم.  ضمن اینکه این تابلوها بیشتر به سبک  انتزاعی نزدیکند، تا نقاشی خط .

 

– بله در این بیان، تلاش نسبتاً موفقی داشتید؛ کهکشانی متشکل از بافت‌های در هم‌تنیده با هم‌جواری رنگ‌های گرم و سرد، در فرم‌های بیشتر منحنی هم‌پوشاننده، در یک گستره‌ی نسبتا بزرگ در کادرهای گسترده‌ی افقی بوم. قطعا خلق چنین هارمونی فراگیری، در زمان خلق‌اش، “یک زندگی از جنس هنر” را در بر داشته؛ که ما اکنون به نظاره‌ی برآیندش هستیم، لطفا از آنات آفرینشگری که تنها خودتان با این آثار  در زمان نقاشی‌اش داشتید، بگویید.

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی، نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی… جوهره‌ی آفرینش، عشق است، تصویرش هر چند به طور کامل قابل بازآفرینی نیست، اما در آینه‌ی خیال، خیره کننده‌ است؛ خب آنچه که شما به درستی در نقاشی‌های من می‌بینید، در واقع نگاره‌هایی است که من آن را عاشقانه با رنگ و فرم در دنیای نقاشی جستم و کوشیدم آن را از عالم خیال و رویا، به روی بوم بیاورم… و اما هر چه از لحظات نفس کشیدنم با نقاشی بگویم باز کم گفتم. نقاشی دنیایی است که ساعت‌ها برایم به سرعت دقایق می‌گذرد و هفته‌ها نیز به سرعت روزها…

 نقاشی آناتی دارد که بی‌مثال است. هنر کیمیایی است که روزهای معمولی را می‌توان برای همیشه با آن ماندگار کرد. وقتی به نقاشی تمام شده‌ام نگاه می‌کنم، غروب‌های پرشور، صبح‌های پر نور و شب‌های پر سکوتی را می‌بینم که با تابلوی نقاشی‌ام زیسته ام.

 

-بله یک زمان مشترک طلایی که به نقش و نگار ماندگار شد… آیا از حمایت های نهاد‌های متولی امر همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مثل خرید آثار و یا هر نوع حمایت بیمه‌ای و تامینی، برخوردار هستید؟

متاسفانه هنر در جامعه‌ی ما خصوصا در شهر رشت همیشه مظلوم  بوده و هست و آن حمایتی که در شان جامعه هنری باید باشد نیست.

 

– آیا نهاد های متولی امر اطلاع رسانی همچون تلوزیون و رادیو نسبت به پوشش خبری برگزاری نمایشگاه به عنوان یک اتفاق فرهنگی، اهتمام داشته‌اند؟

از تلویزیون و رادیو و رسانه‌‌‌ی فراگیر ملی نه. اما از روزنامه همشهری و سایت هفت هنر برای مصاحبه تشریف آوردند‌.

 

– در جایگاه یک هنرمند فعال و موفق چه پیامی برای هنرجویانی که تازه قدم در این راه گذاشتند؛ دارید؟

همواره در جستجوی تجربه‌‌های نو باشند، از آزمون و خطا خسته نشوند، و اینکه مداومت و پیگیری را اصل قرار دهند.

 

– متشکرم این گفتگو را پذیرفتید، و حرف آخر؟

جا دارد از پدر و مادر و اساتید محترمی که تا به امروز در این عرصه مشوّق من بودند، کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم. از شما نیز سپاسگزارم بخاطر زمانی که برای این گفتگو اختصاص دادین.

شاید این‌گونه گفته شده که هنرپردازی یک مقوله‌ی فردی است، اما در واقع از زاویه فردیت‌اش بیشتر به آن پرداخت شده است، اما در حقیقت دربرگیرندگی اجتماعی هنر، به اندازه‌ی اهمیت اثرگذاری فردی‌اش مهم است. اگر نمایشگاه‌های نقاشی ما با حمایت همگان و البته ارگان‌های متولی پربازدید شود، طبیعی است که قهوه‌خانه‌ها خلوت می‌شود، اگر به اقتصاد هنر به مثابه‌ی سنگری در مقابل بیکاری نگاه شود، جوانان بسیاری می‌توانند در این عرصه‌ خلاقیت خودشان را به کار گیرند. اگر به هنر جایگاه داده شود، فرهنگ جامعه بر مبنای هویت‌مان، متناسب با نیازهای روز، آماده‌ی مقابله با هر بی‌فرهنگی‌ و هر ابتذالی می‌شود. امیدوارم روزی برسد که هنرمند فقط دغدغه‌ی هنر را داشته باشد، و این مهم تنها با حمایت همه جانبه از هنر و هنرمند امکان‌پذیر است.

 

اثر نقاشی مونس احمدی‌پور، هنرمند جوان و فارغ التحصیل نقاشی
اثر نقاشی مونس احمدی‌پور، هنرمند جوان و فارغ التحصیل نقاشی
اثر نقاشی مونس احمدی‌پور، هنرمند جوان و فارغ التحصیل نقاشی
اثر نقاشی مونس احمدی‌پور، هنرمند جوان و فارغ التحصیل نقاشی
مونس احمدی‌پور، هنرمند جوان و فارغ التحصیل نقاشی

زیر نویس مصاحبه:

در نقش‌مایه‌های به کار رفته در آثار تازه‌ی خانم مونس احمدی‌پور، تلفیقی درونی شده از  خوشنویسی با نقاشی دیده می‌شود و به نظر می‌رسد، آثار ایشان از آثار هنرمندان معاصر با گرایشنقاشی خط همچون: ساسان ناصرنیا*، مهرداد شوقی*، محمد احصایی*، صادق تبریزی*، افرامرز پیلارام* و شارل حسین زنده‌رودی* متمایز است و این که ما در اغلب آثار نقاشی خط، وسعت بیشتری از کادر نقاشی را در تصرف حروف خوشنویسی شده می‌دیدیم، اما در آثار نمایشگاه اخیر، این معادله برعکس شده، به نحوی که فضا بیشتر دربرگیرنده‌ی فرم‌ها و رنگ‌های نقاشی است؛ و البته از نقش‌مایه‌های خوشنویسی نیز بهره‌ گرفته شده است.

*ساسان ناصرنیا، متولد ۱۳۵۳ در تهران است و لیسانس گرافیک خود را از دانشگاه آزاد دریافت کرده و تاکنون در نمایشگاه‌های متعددی در داخل و خارج از ایران شرکت داشته است.

*مهرداد شوقی حقدوست، متولد سال ۱۳۵۱ خورشیدی و فارغ التحصیل رشته ارتباط تصویری از دانشکدهٔ هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران است . او در چندين نمایشگاه انفرادی و گروهی در ایران و خارج از ایران برگزار کرده و در بینال‌ها و حراج‌های متعددی شرکت نموده است.

*محمد احصایی، (زادهٔ ۸ تیر ۱۳۱۸) از جمله هنرمندان معاصر ایران در زمینه خوشنویسی، گرافیک و نقاشی است. او فارغ التحصیل دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و سال‌ها در همین دانشکده و دانشکدهٔ هنر دانشگاه الزهرا تدریس کرده‌است.

*صادق تبریزی، (زاده ۳ اسفند ۱۳۱۷ در تهران) نقاش و خوش‌نویس ایرانی و از پیشروان سبک نقاشی-خط است. تبریزی از پیشگامان مکتب سقاخانه شمرده می‌شود.

*افرامرز پیلارام، (۲۱ فروردین ۱۳۱۶- شهریور ۱۳۶۲) نقاش و خوشنویس اهل ایران بود. وی از پیشگامان مکتب سقاخانه است.

*شارل حسین زنده‌رودی، (زاده ۱۳۱۶ خورشیدی در تهران) نقاش معاصر ایرانی است. او از بنیانگذاران مکتب سقاخانه و پیشگامان شیوه نقاشی خط در ایران است و با استفاده از نمادهای هنر سنتی ایران و همچنین خوشنویسی، روشی تازه را در هنرهای تجسمی ایران بوجود آورد.