پریسا گندمانی: این کتاب در لیست ده کتاب پرفروش در سال 2001 میلادی بوده و تا سال 2016 موفق به فروش 26 میلیون نسخه شده در سراسر جهان است. در این کتاب رابرت کیوساکی از چگونگی روشهای زندگی افراد ثروتمند و فقیر مینویسد.
وی در این کتاب به کودکی خود میپردازد که چگونه نزد پدر باهوش، تحصیلکرده بزرگ شده و همچنین اشاراتی به پدر ثروتمند دوستش نیز دارد. پدر خودش و پدر دوستش، به او نصایحی داشتند که متفاوت بوده و او به جای پذیرش یا رد آنها، از هر کدام نکاتی یاد میگرفته است. اما در واقع این پدر دوستش بوده که توانسته با راهنماییهای بسیار ارزنده، زمینهی موفقیت رابرت را فراهم سازد.
در متن کتاب آمده است: یکی از آنها به من میگفت: “خوب درس بخوان تا شرکت خوبی برای کار کردن پیدا کنی” و دیگری میگفت: “خوب درس بخوان تا شرکت خوبی دایر کنی. ” یکی می گفت : “علت اینکه من پولدار نیستم این است که شما بچهها را دارم” دیگری میگفت علت اینکه من باید به خاطرش پولدار شوم شما بچهها هستید.”
رابرت می نویسد که تاثیر تفکرات متفاوت را در زندگیهای مختلف دیدم و به این نتیجه رسیدم که مردم واقعاً زندگیشان از خلال افکارشان شکل میگیرد. پول یکی از اشکال قدرت است ولی آنچه منشع قدرت است، آموزش آن است. در جمعبندی پیام نویسنده میتوان گفت: وی زندگی را نوعی تلاش بین نادانی و دانایی میداند، که اگر افراد مراقب حرص و ترس نباشند، خیلی راحت در تلهی زندگی میافتند. این که انسان یک عمر با ترس بیپولی زندگی کند، بسیار تلخ است و اگر انسانها باور کنند که شغل ثابت میتواند برای آنها امنیت فکری ایجاد کند در واقع فریب این امنیت کاذب را خوردند. پس این شمایید که باید پول را هدایت کنید، نه پول شما را!
انتشارات: معیار اندیشه، نویسنده: رابرت کیوساکی با همکاری شارون ال لکتر.