Press "Enter" to skip to content

شعری از شاعره‌ی خوش ذوق؛ سمانه رحیمی

0

زده شانه به گیسویش ببین غوغای برفش را
زمستان، این سخاوتمند، ثابت کرده حرفش را

زمین چشم امید خود ، به سمت آسمان برد و
چنین از برف شادی، آسمان، پر کرد ظرفش را

چنار کوچه با شادی لباس نو به تن کرده
سفید و ساده و زیبا ببین شادیِ ژرفش را

دوباره کوه می خندد، از این جشن زمستانی
پناه ابرها کرده بلندای شگرفش را

نفس را می کند تازه هوای شهر، آن بالا
به سقف خانه می دوزد نگاه پر ز برفش را

سمانه رحیمی