نگاهی به نمایش “کات = بلاک” به کارگردانی “یاسر میر حمیدی” با بازی “نسرین بابایی”
علیرضا طیاری
نمایش مفهومی «کات = بلاک» حرف زیاد دارد، و این حرف کمینیست؛ به ویژه وقتی به خاطر بیاوریم، یک کلمه حرف با صدای “نسرین بابایی” بازیگر بسیار توانمند این نمایش در حین اجرا گفته نشد!
نمایش «کات = بلاک» حادثهای پیشبرنده در فرم، مهاجم در محتوا ، تجربی در بازخورد، هیجانی در اجرا و ایذایی برای مخاطب است!
کوپههای این اجرا با بار خنده، لذت، گریه و خشم از ریلی میگذرد که مضامین انسانی پرشماری در آن جاسازی شده است. مضامینی در “فراز” همچون؛ سرزندگی، سبک بالی، سازندگی، اوج، پرواز، تهییج، شیدایی، شوریدگی و در “فرود” نظیر؛ سرخوردگی، حسرت، اندوه، عصیان، جاماندگی، وادادگی، تخریب و فروپاشی، گوشههایی از گسترهی اکسپرسیو این نمایشاند.
تعبیر “قصه از آنجا شروع شد…” را میتوان توصیف مناسبی برای آغاز نرم کار دانست:
تنها بازیگر این نمایش، در رفتاری”تعاملی” با نقاشی و رنگیآمیزیی موضوعات ساده زندگی (بر گسترهی بوم سفیدی که روی زمین صحنه پهن شده) میکوشد با تماشاچیی نشسته بر جایگاه، به کمک پانتومیم، زبان بدن و با همراهی موسیقی پسزمینه؛ ارتباط برقرار کند و البته در دقایق ابتدایی تا حدودی موفق میشود مخاطب را با خود همراه کند!
او خانهای با دودکش روشن میکشد؛ و جادهای که به پارک و تاب و سرسره میرسد. کنار گلهای نقاشی شده، بر سفرهای رنگین مینشیند، لقمه نانی برای عروسکهای نمادین میگیرد و کوششی موفق در ساخت “نماد”ی از هویت انسانی و نمایی از زندگی دارد. او سیبی که با دستهای خودش نقاشی کرده را از درخت رنگیی حیاط پشت خانهاش میچینید و خرامان، شادی و نشاطاش را با ما (مخاطب) تقسیم میکند.
اما این سرمستی خیلی زود رنگ میبازد، چرا که مقدرات گردون، با “آروارههای قساوت” به کار شکستن رویای زندگی است و بایدها و نبایدهای محتوم واقعی، حقیقتی کتمانناپذیر است که روح و روان انسان محاصره شده در جنگ و قحطی و جنایت و فقر و پلشتی را همواره میساید و زخمی میکند.
پس “آنکه میخندد، خبر هولناک را نشنیده است!” چنانکه شراکت آغازین، به شکل تدریجی از سوی مخاطب، “به درستی” پس زده میشود.
اما اصرار کارگردان بر ادامهی دعوت به مشارکت، علیرغم تمرد طبیعی و قابل پیشبینی تماشاچی، ناباوارنه تا رنگمالی صورت تعدادی از حاضرین با دستهای خیس مرکبیی بازیگر و پرتاب تکههای جوهری رویهی تنپوشاش به سوی جایگاه مخاطب پیش میرود!
در این دگرگونی پیشبینی نشدهی فراتر از انتظار و تخمین، که از “رنگبازی رویاپردازانه” به “چرکرنگپراکنی لجوجانه” میرسد، صحنهی نمایش در یک فرافکنی نامعقول به میدانی از تحمیل مشارکتطلبیهای نامقبول با موقعیتهای چالشیی نامعمول مبدل میشود!
بدیهی است این “مواجههی نامیمونِ خطشکن” جز “تعرض آشکار” به حریم و حدود تماشگر و ساحت تئاتر و خراشِ حرمت مخاطب نیست و میتواند؛ اخطاری معادل کارت قرمز برای یاسر میرحمیدی، کارگردان این نمایش داشته باشد:
البته که قرار نیست اسم هر “شلنگ تخته”ای، گیرم ارایه شده به شیوهی پرفورمنس را تئاتر به روز و نمایش نو بگذاریم، اما موکد و مدلل است؛ آنچه اجرا شد؛ “رقصی بیقاعده با تحرکات مستانه یا بداههی جنونآمیزِ تهی از مفهوم” نبود:
کافی است صحنهی بازسازی موثر “زایش” را در نمایش «کات = بلاک» به خاطر بیاوریم تا دهشتِ خاکی جسمِ دردپذیر انسان را نظاره کنیم و یا پریشیدگی عمیق پرسوناژ تنیده در نور آبی خوفِ انگیز غوطهور در “چرکآبههای رنگین” (که میتواند مصداق بارزی از غوطهوری در گناه باشد) را مرور کنیم.
- آيا این نمایش بازآفرینی نمادین درستی از “مخاصمه”ی دستهای شوم مداخلهجو در سرنوشت انسان نیست؟
- چرا به فلسفهی چگونگی جهان معاصر ناامن و مهاجم و اثر انگشتهای جامانده بر فجایع انسانی نگاهی دوباره نکنیم؟!
موکد است در آنات نمایشی این “اثر ارزشمند” عبوری هوشمندانه از سطح به عمق را شاهدیم تا جایی که به نحو شگفتآوری به موقعیتهای تاملبرانگیز مفهومی میرسیم. با توجه به وجه بصری آبستره اجرای نمایش «کات = بلاک» باید پلی به دستآوردهای غیر قابل انکار آثار پر شمار اکسپرسیو-انتزاعی در تاریخ هنرهای تجسمی بزنیم تا به ارزش نهفته در ابعاد بصری این اجرای خاص نمایشی و کاربردش آگاه شویم.
در تبیین فتوحات این تجربهی نمایشی نوپرداز ارزشمند، باید اذعان کرد، اگر چه با تمهید کارگردان (در جاسازی آشکار پیام با پخش اسلایدهایی از رنجهای انسانی به ویژه با موضوع حقوق کودکان) در پس زمینهی صحنه تلاش شد تا بخشی از بیتابیها و بیقراریها و پریشانیهای پرسناژ نمایش مستدل شود، اما در نگاهی نشانهشکار و قرینهشناس، باید این اجرا را تلاشی برای بازسازی موثر حقیقت “مصائب انسانی” ارزیابی کرد.
برای جمع بندی باید گفت: نمایش «کات = بلاک»، به لحاظ نوجویی در فرم و تاکید بر محتوا، بداههگرایی تعاملی و گرایشهای تجربهگر، در تمایزی آشکار با دیگر اجراهای نمایشی عادت شدهی روز؛ تم “مهاجم” و “معترض”اش را به خوبی تبیین میکند و اگر تعرض بر مقام مخاطب را نادیده بگیریم؛ در نتیجهی آشنازدایی و فتوحات مفهومی، با ارایهای نوآورانه و تلاشی ساختار شکنانه، به لحاظ وسعتبخشی به فعلیت تئاتر و تعمیق کاربریاش، تجربهای ارزشمند و پذیرفتنی به حساب میآید.
گفتنی است این نمایش در اهتمامی ارزشمند به تهیه کنندگی “سید پیام جعفر نیا” ضمن راهیابی به فستیوال کوتایسی گرجستان، در محل تماشاخانه استاد اکبر رادی شهر رشت، از تاریخ 2 تا 15 اسفند ماه 96، روی صحنه رفته است.
علیرضا طیاری، 17 اسفند 1396