Press "Enter" to skip to content

چرا کتاب نمی خوانیم⁉️

0

 

?مصطفی صفدری رنجبر (دانش آموخته دکتری مدیریت تکنولوژی دانشگاه علامه طباطبائی)
⏱زمان خواندن: 2-3 دقیقه

?دیروز توفیقی حاصل شد و به باغ کتاب رفتم. با فضایی بسیار زیبا و جذاب و انبوهی از بهترین کتاب ها مواجه شدم. فضایی که می توانید در آن ساعت ها بچرخید و کتاب های مختلف را ورق بزنید و اگر دوست داشتید تعدادی را بخرید و اگر دوست نداشتید هم کسی با شما کاری ندارد. این فضا را قبلا در کره جنوبی و اتریش تجربه کرده بودم و همیشه آرزو می کردم اینگونه امکاناتی در ایران هم ایجاد گردد و خدا رو شکر گویا …

?اما هدفم از این نوشته چیز دیگری است. چرا کتاب نمی خوانیم ؟ به نظر شما ایجاد فضاهایی نظیر باغ کتاب، برگزاری نمایشگاه های دائمی و موقتی کتاب و تخفیف های 20 درصدی در کتاب فروشی ها چقدر توانسته ما را به خرید و مطالعه کتاب ترغیب کند ؟ پاسخ روشن است: خیلی کم. نظر شخصی بنده این است که شاهراه توسعه از کتاب فروشی ها و کتابخانه ها می گذرد و تفاوت سطح توسعه یافتگی کشورهای مختلف به تفاوت در سطح مطالعه مردم این کشورها بستگی دارد. به عبارتی، برای سنجش میزان توسعه کشورها باید در کنار شاخص هایی چون درآمد سرانه، شاخص توسعه انسانی، امید به زندگی، نرخ باسوادی و … شاخص سرانه مطالعه را نیز به حساب آورد.

?فکر می کنم در میان پاسخ هایی که به سوال “چرا کتاب نمی خوانیم ؟” داده شده است، بهترین پاسخ را حسن نراقی در کتاب “پی نکته هایی بر جامعه شناسی خودمانی” داده است. او می گوید: “مردم ایران کتاب نمی خوانند. چرا ؟ چون کتاب نمی خوانند”. این پاسخ در عین سادگی بسیار عمیق، سنجیده و زیرکانه است. عموما نیازی به مطالعه احساس نمی کنیم، زیرا مسئله و پرسش واقعی در زندگی مان نداریم. به قول یک عزیز که می گفت: بزرگترین مسئله ما در کشور این است که مسئله نداریم و همه سرتا پا پاسخ و جواب هستیم”.

?حسن قاضی مرادی در کتاب “استبداد در ایران” بیان می کند که برای گذار به پیشرفت و تعالی راهی جز “پرسشگری” نداریم. پرسشگری خود نتیجه مواجهه های نو است که ما را به حیرت و تردید وادارد. او معتقد است که خصلت پرسشگری در میان ایرانیان به مرور زمان از بین رفته است. البته او به موانع پرسشگری در میان ایرانیان پرداخته است که برخی از آنها عبارتند از: تداوم و استمرار حکومت های استبدادی در طول تاریخ این کشور؛ رواج فرهنگ تک گویی و ممانعت از شکل گیری فضای گفتگو؛ غلبه علوم نقلی (کلام) بر علوم عقلی (فلسفه)؛ یکی دانستن شک و تردید در موضوعات با بی اعتقادی؛ تقدیرگرایی بی حد و حصر؛ مطلق گرایی و عدم مواجهه منطقی با موضوعات تا جایی که تبدیل به انباشتی از شیفتگی یا نفرت نسبت به پدیده ها شده ایم؛ در آخر اینکه همیشه خود را مالک حقیقت دانسته ایم نه طالب حقیقت در نتیجه پرسشی نداشتیم که به دنبال پاسخ آن برویم.

?ها جون چانگ در کتاب “نیکوکاران نابکار” اشاره می کند که، برای رواج یک فرهنگ در جامعه، علاوه بر سر دادن شعارهای زیبا نیاز داریم تا مقدمات فراگیر شدن آن فرهنگ را در دنیای واقعی فراهم کنیم. به عبارتی باید شیب زمین بازی را به نفع تحقق آن ارزش تغییر دهیم. در اینجا یاد جمله ارزشمند و طلایی از دکتر فرشاد مومنی افتادم که: تا زمانی که اقتدارهای مبتنی بر ثروت و سیاسی کاری و باند بازی و ظاهر سازی و عوام فریبانه بر اقتدارهای مبتنی بر دانایی غلبه داشته باشند، چرخ توسعه این کشور به حرکت در نمی آید. از سویی یاد مصاحبه ای از پروفسور حسابی افتادم که در پاسخ سوال خبرنگار مبنی بر “راه پیشرفت و توسعه کشور را چه می دانید؟” پاسخ داد: به علم و عالم و علم اندوزی بها و ارزش بدهید.

? اما چه باید کرد؟ به نظر اینجانب پاسخ در سه عبارت است: “کتاب بخوانید، کتاب معرفی کنید و کتاب هدیه کنید”. صرفنظر از رشته و حوزه تخصصی تان چه مهندس هستید، چه دکتر، چه کارمند، چه شغل آزاد و چه خانه دار تا می توانید در مورد تاریخ ایران و جهان بخوانید. در حد توان و ظرفیتتان اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی و ادبیات بخوانید. حسن نراقی در این باره می گوید: “رمان و رمان خوانی را دست کم نگیرید؛ قصه نویسی و قصه خوانی را فیلسوف مابانه تحقیر نکنید؛ اگر دستتان به جایی می رسد در پرورش استعدادهای تازه و جوان کوتاهی نکنید و مطمئن باشید که البته نه یک شبه ولی در طی زمان به تدریج درست می شود. خیلی هم نباید ناامید بود. به امید آن روز”.

#فرهنگ_کتابخوانی

ارسال از: بانو قهرمانی