شنگال چیزی است بین قاشق و چنگال؛ نه قاشق است و نه چنگال. نه قاشق ها او را در جمع خود میپذیرند نه چنگالها. او روی میز غذا جایی ندارد و بسیار تنهاست.
او برای پذیرفته شدن در بین قاشقها و چنگالها سعی میکند خود را شکل آنها در آید. اما تلاشهایش برای تغییر دادن خود بیفایده است.
سرانجام روزی پای یک بچه کوچولو که تا حالا از قاشق و چنگال استفاده نکرده است سر میز باز میشود و به چیزی احتیاج دارد که بتواند به راحتی غذا بخورد؛ به چیزی که کمی قاشق باشد کمی چنگال؛ چیزی که هم خاصیت و ویژگیهای قاشق را داشته باشد هم چنگال را؛ کاری که نه قاشقها از پس آن برمیآیند و نه چنگالها و فقط و فقط یک شنگال میتواند از پسش برآید.
داستان به تفاوتهای فردی و تواناییهای منحصر به فرد افراد ارج میگذارد و وجود تفاوتها را به عنوان یک نقطه قوت در یک گروه یا جامعه معرفی میکند. این کتاب به کودکان به ویژه کودکانی که متفاوت هستند، اعتماد به نفس میدهد.
ارسال از: پریسا گندمانی