Press "Enter" to skip to content

لطفا غُر نزنیم!

0

 

به قلم: مریم زارعیان، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات راه و شهرسازی

ایران درکمند بحرانهای متعدد گرفتار آمده است: بحران آب و محیط زیست، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افول سرمایه اجتماعی، ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، کاهش سهم بودجه عمرانی، بیکاری و…
این در حالیست که در سطح بین المللی، پیرِ روانپریشی همچون ترامپ و جوانِ جویای نامی همچون بن سلمان برای تنگ کردن عرصه بر ایرانمان هم قسم شده اند.
و در این سوی میدان، ما ایرانیان در حال غُر زدن و انداختن مشکلات به گردن این و آن هستیم.
غُر زدن تبدیل به اصلی ترین تفریح ایرانیان شده است! در خانه، تاکسی، اداره، بانک، صف نان، تره بار و…همه در حال غر زدن هستند.
در جلسه ای نیست که بنشینیم و عده ای با ژست روشنفکری، فلان فرد یا دولت را مقصر نشمارند. فضا به گونه ای است که اگر غُر نزنیم یا مثلا بگوییم که باید از خودمان شروع کنیم؛ چپ،چپ نگاه می کنند و در دلشان می گویند حتما رانتی گیرش آمده است!
چراکه راحتترین کار این است که با نسبت دادن مشکلات به بالادست، خودمان را تبرئه کنیم و به رویه مان ادامه دهیم.
البته در اینکه حاکمیت، اشتباهات ریز و درشتی داشته است حرفی نیست اما واقعیت این است که همیشه در خصوص عملکرد دولتها و مقایسه تطبیقی آنها به اندازه کافی گفته و شنیده ایم.
در این مجال برآنیم که به خودمان بپردازیم.
واقع مطلب این است که برون داد یک جامعه (در سطح کلان) از مجموع عملکرد تک تک افراد آن جامعه (در سطح خُرد) بدست می آید؛ براین اساس نمی توانیم به بهانه عملکرد ضعیف کلیت یک جامعه، از مسئولیت فردی شانه خالی نماییم.
آری بسیاری از ما در به وجود آمدن وضع کنونی مقصریم:

• استاد دانشگاهی که دغدغه اش چاپ مقاله توسط دانشجویان به نام او است.
• پزشکی که نگاهش به بیمار، ابزارِ کسب ِدرآمد بیشتر است.
• مربی مهد کودکی که به کودکان شربت خواب آور می دهد.
• مسئول خرید شرکتی که قیمت را در فاکتور بالاتر می زند.
• مسافری که زباله هایش را در محیط زیست رها می کند.
• مسئولی که یادش رفته از عرصه خدمت بازنشسته شود.
• کشاورزی که برداشت غیرمجاز از منابع آبی دارد.
• مهندسی که کیفیت را فدای کمیت می کند.
• قاضی که عادلانه قضاوت نمی کند.
• دندانپزشکی که دندانی را بدون دلیل، جراحی یا عصب کشی می کند.
• خانم خانه داری که تفکیک زباله تر و خشک نمی کند.
• تعمیرکاری که قطعه چینی را به جای قطعه فرانسوی قالب می کند.
• پلیسی که یادش می رود فلسفه وجودیش افزایش آرامش در جامعه است.
• راننده ای که تخلف، دور از چشمهای پلیس را زرنگی می داند.
• خبرنگاری که برای خوشایند فلان جناح، دروغ پردازی می کند.
• بقالی که تاریخ انقضای اجناسش را با آستون پاک می کند.
• فعال سیاسی که هم و غمش رد دستاوردهای جناح مقابل است.
• معلمی که توجیه کم کاریش را حقوق پایین می داند.
• آشپزی که با پوست مرغ چرخ شده، سویا و نان خشک برایمان کباب کوبیده می پزد.
• کارگردانی که با هدف فروش بیشتر، فیلمهای سطحی، مبتذل و بی ارزش می سازد.
• کارمندی که بود و نبودش تفاوتی ندارد؛ چه بسا نبودنش، به نفع کشور باشد.
• تلویزیونی که شعور مردم را نادیده می انگارد.
• بساز بفروشی که به جای آرماتور ۱۶ از ۱۴ استفاده می کند.
• مدیری که همزمان، چند پُست دارد.
• نانوایی که نان بدون کنجد نمی فروشد.
• نماینده مجلسی که دغدغه اصلیش رای آوری مجدد است و منافع حوزه انتخابیش را فدای منافع ملی می کند.
• دانشجویی که تحقیق و پایان نامه می خرد.
• هنرپیشه یا فوتبالیستی که برای جلب توجه و افزایش فالور، از اموری که آگاه نیست، آگاهمان می کند!
• بنگاه مسکنی که برای جوش دادن معامله از هیچ دروغی فروگذار نمی کند.
• و…

دردآور این است که این افراد در فضای مجازی پیرامون فساد، رانت، گرانی، بی عدالتی و… قلم فرسایی می کنند و پستهای روشنفکری را لایک می کنند.
البته بدیهی است مسائل فوق، همگانی نیست و کم نیستند افرادی که به ایرانِ عزیز، ادای دِین می نمایند و قوام کشور به برکت حضور ایشان است.
اما جای انکار هم نیست که بسیاری از ما فراموش کرده ایم سرنشینان یک کشتی هستیم که با آسیب به آن، همه در معرض غرق شدن قرار می گیریم.
بسیاری از ما، در ولع منافع فردی، منافع جمعی کشورمان را نادیده می گیریم.
پس لطفا غُر نزنیم. به جای اینکه بگوییم فلانی چه کرد و چه باید بکند؟ بگوییم خودمان چه کرده ایم و چه باید بکنیم؟
تا وقتی ایران را بر خودمان مقدم ندانیم، وضع همین است که می بینیم.
از خودمان شروع کنیم.
ایران، مظلومانه از کردار ما به تنگ آمده است.
یادمان باشد: همه به ایرانِ عزیز بدهکاریم !

ارسال از: بابک