Press "Enter" to skip to content

بودای خندان

2

هوتی، ملقب به بودای خندان، از محبوب‌ترین عرفای ژاپن است. هوتی در طول زندگی عارفانه‎ی خویش، حتی یك كلمه هم بر زبان نیاورد و از زمانی كه به نور معرفت و عرفان مشرف شد، تنها شروع به خندیدن كرد و هر گاه كسی از او می‎پرسید: «چرا می‎خندی؟» او در جواب بیشتر می‌خندید. هوتی در حالی كه فقط می‌خندید دهكده‎ها و شهرها را یكی پس از دیگری پشت سر می‎گذاشت. مردم دور او جمع می‎شدند و او هم‎چنان می‎خندید. بتدریج خنده‎ی او به دیگران نیز سرایت می‎كرد و اشخاص حاضر در جمع یكی یكی به خنده می‎افتادند. در نهایت همه می‌خندیدند ولی نمی‎دانستند چرا. به خود می‎گفتند: «مسخره است. این مرد خل و چل است. اصلاً ما چرا داریم می‎خندیم؟» نگران می‌شدند و با خود می‌گفتند: «حالا مردم چه فكر می‎كنند؟ ما داریم الكی می‎خندیم.» با این وجود، هنگامی كه هوتی شهری را ترك می‌كرد مردم در انتظار بازگشت مجدد او به سر می‎بردند، زیرا تا آن وقت در طول زندگی خویش با این شدت نخندیده بودند. آنها احساس می‎كردند كه بعد از این خنده، حواسشان پاك و شفاف‎تر شده است و چشمانشان بهتر می‎بیند. احساس می‎كردند كه تمام وجودشان آكنده از نور شده است؛ انگار كه پرده‎ی سیاه سنگینی را از چهره‌ی خود كنار بودند. به این ترتیب هوتی همه‎ی دهكده‎ها و شهرها را یكی پس از دیگری پشت سر می‎گذاشت و به هر شهری كه می‎رسید، آنجا را سرشار از خنده و شادی می‎ساخت. او به مدت چهل و پنج سال تنها یك كار انجام داد، و آن هم خندیدن بود!
جالب است كه در ژاپن، از هیچ كس به اندازه‎ی هوتی با عزت و احترام یاد نمی‎كنند. در هر خانه‎ای، مجسمه‎ای از هوتی وجود دارد. او هیچ كاری غیر از خندیدن انجام نداد؛ ولی خنده‎ی او از چنان عمقی سرچشمه می‎گرفت كه در وجود هر كس كه آن را می‎شنید برجا می‎ماند و انرژی‌‌ای تازه در وجودش جاری می‌ساخت.
هوتی منحصر به فرد است. در تمامی اعصار، هیچ ابوالبشری آدم‎ها را تا به این حد به خنده وانداشته است، آن هم خنده‌ای بدون دلیلی خاص! این خنده مردم را ارضا می‎كرد و ناپاكی را از وجود آنها می‎زدود. با این خنده، احساس خوشایندی به آنها دست می‌‎داد كه تا آن زمان تجربه نكرده بودند. این خنده چیزی را در عمق ناشناخته‎ی وجودشان بیدار می‌كرد و زنگی را در قلب آنها به صدا درمی‎آورد.
شاید دنیا هرگز آدمی مثل هوتی را به خود ندیده باشد و به همین دلیل است كه هوتی از چنین اهمیتی برخوردار است.
زندگی او با زندگی یك آدم معمولی خیلی متفاوت بود. زندگی او چیزی نبود جز خنده‎ای مستمر. می‎گویند كه هوتی حتی گاهی اوقات در خواب هم می‎خندید. او شكمی گنده داشت كه موقع خندیدن تكان می‎خورد و بالا و پایین می‎رفت. خندیدن برای او به قدری طبیعی و ساده بود كه هر چیزی می‎توانست او را به خنده بیندازد، حتی در خواب ـ چرا كه زندگی، چه در خواب و چه در بیداری، چیزی نیست جز یك كمدی.

 

ارسال از: بانو قهرمانی

  1. shahab shahab

    مرسی بانو قهرمانی
    بابت این متن و برداشت زیباتون
    لبتون خندون و دلتون پر از نور خدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *