Press "Enter" to skip to content

انسانیت به روایت احمد شاملو

0

 

ایدئولوژی‌هایی که «ما» را به من و تو و او تقسیم می‌کند مبلغ نابودی انسان است. اندیشه‌ای که جمع شریف انسانی را به پراکندگی می‌خواند اندیشه‌ای شیطانی است. عروج انسان و جلوسش بر تخت حرمت خویش تنها با نفی تفرقه میسر است: تو برای وصل کردن آمدی! آن حکایت مثنوی می‌تواند اشاره‌ی ظریفی به همین معنا باشد.

من خویشاوند نزدیک هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی‌کند، نه ابرو در هم می‌کشد نه لبخندش ترفند تجاوز به حق و نان و سایبان دیگران است. نه ایرانی را به انیرانی ترجیح می‌دهم نه انیرانی را به ایرانی. من یک لرِ بلوچِ کردِ فارسم، یک فارسی‌زبان تُرک، یک افریقایی اروپایی استرالیایی آمریکایی آسیایی‌ام، یک سیاه‌پوست زردپوست سرخ‌پوست سفیدم که نه تنها با خودم و دیگران کم‌ترین مشکلی ندارم، بلکه بدون حضور دیگران، وحشت تنهایی و مرگ را زیر پوستم احساس می‌کنم. من انسانی هستم در جمع انسان‌های دیگر بر سیاره‌ی مقدس زمین، که بدون دیگران معنایی ندارم.

– گفت‌وگو درباره‌ء هنر و ادبیات؛ میان احمد شاملو و ناصر حریری

اشتراک از بانو قهرمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *