در طول سالهای برگزاری جایزه نوبل ادبی، اتفاقهای تعجببرانگیز کم رخ نداده، یکی از آنها جایزه ندادن به چهرههای ماندگاری مانند «لئو تولستوی»، «جیمز جویس»، «آنتوان چخوف»، «مارسل پروست» و «کارلوس فوئنتس» بوده است. در این گزارش به چند نفر از این نامهای بزرگ که جایشان در فهرست برندگان نوبل ادبیات خالی است، اشاره میکنیم.
«لئو تولستوی» بزرگترین نماینده ادبیات واقعگرایانه و یکی برجستهترین شخصیتهای ادبی بود که موفق به دریافت جایزه نوبل نشد. به نظر میرسد «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» از این رماننویس روس که تا ابد در تاریخ ادبیات جهان ماندگار میمانند، برای اعضای آکادمی سوئدی کافی نبودهاند. «تولستوی» در سالهای ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ نامزد نوبل ادبیات شد، اما گفته میشود بهدلیل عقاید مذهبی و تفکرات افراطی که با بالا رفتن سنش شدیدتر میشد، از دریافت این جایزه بازماند. یکی دیگر از گمانهزنیهایی درباره علت قربانی شدن بزرگترین رماننویس تاریخ روسیه مطرح میشود، انزجار تاریخی سوئدیها نسبت به روسهاست.
شاید باورکردنی نباشد، اما «ولادمیر ناباکوف» خالق «لولیتا» نیز موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات نشد. او یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات غیرانگلیسی است که مشهورترین آثارش را به این زبان ارائه کرده است. او در سال ۱۹۷۴ نامزد نوبل ادبیات شد، اما او این جایزه مهم را به «ایویند جانسون» و «هری مارتینسون» که هر دو از اعضای کمیتهی نوبل بودند واگذار کرد. «ناباکوف» جدا از آثار درخشانی که در زمینه ادبیات داستانی دارد، در حوزه نقد و ترجمه شعر نیز دست توانایی داشت.
«در جستوجوی زمان از دست رفته» اثر «مارسل پروست» را میتوان یکی از بهترین آثار ادبی دانست که تکنیک جریان سیال ذهن را به اوج رسانده است، اما بهیادماندنیترین رمان چند جلدی قرن بیستم نیز نتوانست جایزه نوبل را برای آفرینندهاش به ارمغان بیاورد. جایزه نوبل سال ۱۹۲۰ به «نوت هامسون»، نویسنده نروژی رسید. آیا آثار او از هفت جلدی «در جستوجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست فرانسوی هم خواندنیتر بود؟
«ازرا پاوند» شاعر و منتقد آمریکایی که نامش با شعر مدرنیسم گره خورده نیز از سوی اعضای تصمیمگیرنده بنیاد نوبل شایسته دریافت این جایزه شناخته نشد. او که با اشعار تصویرگرایانهاش انقلابی در دوران تسلط ادبیات مکانیکی ویکتوریایی بهوجود آورد، از تاثیرگذارترین نویسندگان بر آثار «تی.اس. الیوت»، «دبلیو.بی. ییتس» و «رابرت فراست» محسوب میشود. «پاوند» جدا از توانمندی ادبیاش از دوستان نزدیک «ارنست همینگوی» و «جیمز جویس» بود. ناگفته نماند که این شاعر پیشگام به طرفداری از فاشیسم و اظهارت تند یهودیستیزانهاش شهرت داشت.
«توماس هاردی» بهعنوان نویسندهای انقلابی شناخته میشود که در نقد ادبیات ویکتوریایی پیشگام بود. او که تا حدی تحت تاثیر رمانتیسیم قرار داشت، با رمانهای معروفی مانند «تس»، «جود گمنام» و «به دور از اجتماع خشمگین» تا ابد در ذهن تاریخ ادبیات خواهد ماند. افسوس که هرگز موفق نشد مدال نوبل ادبیات را به گردن بیاویزد.
«آنتوان چخوف» نویسنده نمایشنامه معروف «باغ آلبالو» یکی دیگر از قربانیان تنگنظریهای سیاسی آکادمی نوبل است. این نویسنده روس نیز بهدلیل خصومت دیرینه زادگاهش با سوئدیها، نادیده گرفته شد. «آنتوان چخوف» که شاید شایسته عنوان بزرگترین نمایشنامهنویس روس باشد، در دنیا بهعنوان پدر داستان کوتاه مدرن شناخته میشود.
«مارک تواین» بهعنوان مبدع رمان آمریکایی با حس طنز نایابی که در رمانهای «هاکلبری فین» و «تام سایر» آفرید نیز نتوانست جایزهی نوبل را از آن خود کند. او را به جرات میتوان یکی از برترین رماننویسان، مقالهنویسان و طنزپردازان ادبیات آمریکایی دانست. «تواین» نیز مانند «تولستوی» ۱۰ بار نامزد دریافت نوبل ادبیات شد و هربار به نویسندگانی مانند «سولی پرودوم»، «تئودور مامسن»، «فردریک میسترال»، «ژوزه اچراگی»، «رودیارد کیپلنگ» و «رادرلف کریستوف اوکن» باخت.
«هنریک ایبسن» بزرگترین نویسنده نروژی و یکی از برجستهترین نویسندگان دراماتیک جهان ششبار شانس کسب نوبل ادبیات را بهدست آورد، اما هربار شکست خورد. بهنظر میرسد اعضای آکادمی نوشتههای «ایبسن» را مطابق با وصیتنامه آلفرد نوبل و «در راستای ادبیات ایدهآل» ندیدهاند.
«جیمز جویس» نیز از دیگر ناکامهای بزرگ نوبل ادبیات محسوب میشود که موفق به دریافت نوبل نشد.
اشتراک: بانو قهرماني