محقق و مترجم: بانو قهرماني
/////
استاد “حسنعلى دفترى” نوازنده ی برجسته ی سه تار و از نوازندگانِ چیره دستِ برنامه ی وزین تکنوازان، در سال ۱۲۸۹ در تهران، به دنیا آمده، پدرش “نوراللَّه خان دفترى” از شیفتگان موسیقى اصیل ایرانى بود و خود در تمام كنسرتهایى كه توسط اركستر انجمن اخوت داده می شد با علاقه ى وافری، شركت می كرد. این علاقمندى به موسیقى موجب شد كه وى براى آشنا شدنِ فرزندانش به موسیقى سنتى ایران، شخص نوازنده اى به نام «شاه جانى» را براى تعلیم و تعلم ایشان انتخاب کند. “شاه جانى” كه داراى پنجه اى شیرین و خوش بود، سازِ تار را بسیار زیبا می نواخت. خوشنوازى این هنرمند موجب می شد كه شاگردان پیش از این كه چیزى از استاد بیاموزند، سراپا محو نوازندگى او شوند و چیزى نیاموزند و اغلب دچار اشتباه گردند.
“حسنعلى” كه كودكى بیش نبود در گوشه اى می نشست و با علاقه به نواختن تار استاد توجه می كرد و اشتباهات خواهران خود را كه نزد این استاد تعلیم می دیدند تذكر می داد و با دهان، آهنگ درست آن گوشه یا ردیف را ادا می كرد و استاد نیز این علاقه و توجه وى را می ستود. اصرار وى براى آموختن و فراگیرى ساز با مخالفت پدر روبرو شد. پدر مرتباً می گفت كه باید درس بخوانى، زیرا علاقه ى بیش از حد تو به موسیقى به طور كلى تو را از درس و مشق بازخواهد داشت. و عاقبت براى این كه “حسنعلى” را از معبود خویش_ ساز و موسیقى_ دور نماید، او را كه بیش از هشت سال نداشت، براى تحصیل به اروپا فرستاد و وى نیز، پس از چند سال تحصیل به وطن بازگشت و در این زمان بود كه پدر براى تشویق و احترام به عشقِ فرزند كه همان داشتن ساز و آشنایى با موسیقى بود، ویولنی بسیار زیبا و گران قیمت، که ساختِ بهترین ویولن سازان اروپا بود، براى وى خرید و به او هدیه نمود.
“حسنعلى” مدت دوازده سال روى این ویولن، تمرین و كار كرد. وى ابتدا نزد “باقرخان اسماعیل زاده”، چندى نزد “ركن الدین خان مختارى” در تهران و كرمانشاه رفته و بسیاری از نیاموخته ها را، از ایشان می آموزد و زمانى كه به تهران برمی گردد، نزدِ استاد و معلمِ بزرگِ موسیقی، استاد “ابوالحسن خانِ صبا” رفته اما چون نت نمی دانست استاد “صبا” وى را نمی پذیرد و با مهربانى به او می گوید كه فرزندم اگر می خواهى چیزى بشوى باید حتماً نت بدانى و به او گوشزد می كند كه با كثرت شاگردان نمی تواند به او نت یاد دهد و وى را تشویق نمود تا نزد استادى دیگر، خطِ نت را فراگیرد.
در دانشكده ى افسرى ابتدا “سروان یغما” و سپس “حسین خان هنگ آفرین” تعلیم و تعلم “دفترى” را به عهده می گیرد، سپس مجدداً نزد استاد “صبا” آمده و “صبا” نیز با مهربانى همیشگى و محبت زایدالوصفى كه نسبت به تمامِ طالبانِ موسیقى، با وى كار می كند و مدت پنج سال هم نزد وی تعلیم می گیرد. در آن ایام، “دفتری” براى جامعه ى هنرى كشور شناخته شده بود و دعوت بسیارى براى شركت در اركسترهاى و محافل از او به عمل می آمد تا از هنر نوازندگى و پنجه ى شیرینش استفاده كنند اما چون شغلش اجازه ى چنین كارى را به وى نمی داد، این دعوت ها را قبول نمی كرد.
استاد “دفترى” در همین ایام به مأموریت ادارى به سنندج رفته و مسئول انتشارات لشگر كردستان می شود و در سنندج كلاسى براى علاقمندان موسیقى و آشنایى ایشان با این هنر ترتیب می دهد و خود براى رادیو سنندج ضمن انجام كارهاى ادراى، آهنگ هاى بسیاری می سازد و انواع سازها را براى تعلیم هنرجویان كلاس موسیقى خود تهیه و آماده می نماید. سپس سفر كوتاهى به كرمانشاه می كند.
پس از بازگشت، ویولن خود را میان سازها نمی بیند؛ وقتى موضوع را از مسئول مربوطه، جویا می شود به وى می گویند كه فلان شخصِ با نفوذ، این ویولن را براى پسرش برداشته و آن را تصاحب كرده، “دفترى” از همین زمان با خود عهد می بندد كه دیگر دست به ویولن دیگرى نزند؛ زیرا این ویولن علاوه بر این كه، از بهترین ویولن هاى زمان بود، از یادگارهاى پدرش نیز بود. به هر حال وى از این تاریخ به نواختن «سه تار» و آشنایى با این ساز عارفانه روى می آورد.
“حسنعلى دفترى” در سال ۱۳۴۵ كه فارغ از كار ادارى و مشغله هاى دولتى گردیده، همكارى فرهنگى، هنرى خود را با سازمان رادیو و تلویزیون آغاز كرد و تكنوازى های بسیارى در آن سازمان را به عهده گرفت كه آثارِ زیباى آن هم اكنون موجود می باشد. استاد “حسنعلى دفترى” در ۲۷دی ماه ۱۳۶۵ درگذشت و در امام زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی