«من هرگز رویاها را نقاشی نکردم،
من واقعيت خودم را به تصویر کشیدم.»
فریدا کالو بیشک یکی از ماندگارترین
چهرههای هنری و نقاشان زن تاریخ است.
او از پدری آلمانیتبار و مادری دورگه (اسپانیایی – مکزیکی)، در خانهای موسوم به «خانهٔ آبی» که اکنون موزهٔ فریدا است در حومهٔ مکزیکوسیتی به دنیا آمد.
سه ساله بود که انقلاب مکزیک و جنگهای داخلی شعلهور شد، در شش سالگی به فلج اطفال دچار شد و چندین ماه در خانه بستری ماند، این بیماری انحرافی همیشگی در پای راستش باقی گذاشت و همین نقص باعث شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای چپش باشد، و این شد که او تا پایان عمر همهجا با دامنهای بلند ظاهر میشد.
سپتامبر ۱۹۲۵ که فریدا دانشجوی پزشکی بود یک تصادف شدید او را از ناحیهٔ شانه، سینه، کمر، لگن و پا دچار شکستگیهای متعدد کرد. پس از این تصادف و در بستر بیماری، درست جایی که میتوانست پایان زندگی فریدا باشد، این دختر زمینگیر شده سرنوشت خود را به دست گرفت و برای اولین بار شروع به نقاشی کرد؛ فریدا لوازم نقاشی را از پدرش قرض گرفت و توانست آرزوها و رنجهایش را از جسم ساکن و سراسر آتل و گچگرفته روانهٔ بوم کند، دردها و رنجهایی که در آثار او به وضوح مشهود است…
فریدا اواخر عمر به اعتیاد روی آورد
و در نهایت هم به دلیل انسداد جریان خون،
در سن چهلوهفت سالگی درگذشت و حالا
خاکسترش درون کوزهای در «خانهٔ آبی» است.
اشتراک: پريسا گندماني