Press "Enter" to skip to content

چرا به یاد نمی‌آورم!؟

0

تصویرشاعر بزرگ هومر. طراحي با مداد (اندازه: ۳۵*۴۵) اثر نازي تارقلي زاده


چرا به یاد نمی‌آورم!؟
به گمانم تو
حرفی برای گفتن داشتی.
هرگز هیچ شبی
دیدگان تو را نبوسید.

گفتی مراقب انار و آینه باش.
گفتی از کنار پنجره
چیزی شبیه
یک پرنده گذشت.

زبانِ زمستان و مراثی میله‌ها.
عاشق‌شدن در دی‌ماه،‌
مردن به‌وقت شهریور.

چرا به یاد نمی‌آورم؟
همیشه‌ی بودن،
با هم بودن نیست.

چرا به یاد نمی‌آورم؟
مرا از به یاد آوردنِ
آسمان و ترانه ترسانده‌اند.
مرا از به یاد آوردنِ
تو و تغزلِ تنهایی،
ترسانده‌اند.
گفتی برای بردنِ بوی پیراهن‌ات برخواهی گشت.
من تازه از خوابِ یک صدف
از کف هفت دریا،
آمده بودم.
انگار هزار کبوتربچه‌ی منتظر
در پسِ چشم‌هات،
دل‌واپسی مرا
می‌نگریست.

#سیدعلی_صالحی

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *