پیگیر این پندارم که اهل قلم دو اقلیمِ ارمنی و آذری، چرا آنگونه که انتظار میرود، در برابر سرنوشتِ انسانِ معاصرِ خود احساس مسئولیت نمیکنند. هموندان دو اقلیم دست در خود گشودهاند، هم به سودِ سیاسیونِ حاکم، وگرنه بازندهٔ بزرگ همهٔ جنگها، مردماند.
باز هم نخستین برف پاییزی در خون گرم مردم بیپناه گلگون و جنگ کوچک به جنگ بزرگ بدل خواهد شد. جنگ در سکوتِ موذیانهٔ شرق و غرب. شیون کلاغها و سفیران و پیشگویانِ گزندهٔ جنگ را نمیشنوید!؟ جنگ بزرگ در راه است اگر آن تدبیرِ مؤثر جهانی کارگر نشود. همهٔ نشانهها خبر میدهند که درگیری خونین در وسعتی بیش از این پیشِ روست.
نهادهای مسئول و جهانی خاموشاند. غرب در قرنطینهٔ سکوت و شرق در لذتِ تماشای محض! مردم دو منطقهٔ یاد شده، بیشتر خویشاوندان ما به شمار میروند تا نزدیکانِ چپ و راستِ دیگر قدرتها. در این فتنهٔ تحمیلی باید اهل قلم ارمنی و آذری همگون و همگرا، صدای واحدی داشته باشند: صلح!
افسانهٔ شیرینِ ارمنی و فرهادِ کُرد و نظامی تفرشیِ گنجه نشینِ شاعر را به یاد آورید. پیوند تاریخی ارامنه و آذریها هم بخش عظیمی از تمدن ایران زمین است. در حیرتم که نهادها و کانونهای مستقل اهل قلم این دو خطه چرا خاموشی برگزیدهاند، یا شاید صدایشان به جایی نمیرسد. در برابر بیداد جنگ، ما نیز وظیفهای سرشتی داریم که غفلت از آن ، ندامتی غیر قابل جبران را رقم میزند. بسنده کردن به یکی دو اطلاعیه، تاریکی تحمیل شده را دفع نمیکند. دعوتِ جهانی روشنفکران به دفاع از صلح، کمترین کاری است که از «کلمه» برمیآید، اما نهایتاً مؤثر خواهد افتاد در حدِ خود.
بویِ تعفنِ توطئهای خونینتر از وسعتِ مرزها میآید. فتنهای فراگیرتر که مرزهای ارمنستان و آذربایجان را پشت سر خواهد گذاشت: جنگ…جنگِ بزرگ!
سیدعلی صالحی
۱۴ مهر ۱۳۹۹ خورشیدی
#نه به جنگ و جنگ افروزان
منبع تصاوير:
www.af.shafaqna.com
اشتراک: بابک فرزندي