Oh how, at the journey’s end, I lie in the heat of the night,
اوه،
چگونه در پایان این سفر (تجربه)،
من در سوز و گرمای این شب دراز میکشم.
Feeling the heartache, wondering why,
و در حالی که دلی شکسته دارم،
نمی دانم (متعجبم) چرا.
(فکر میکنم چرا)
I want a friend, I want a friend to lay down beside me,
دوستی رو می خواهم،
دوستی را میخواهم که کنارم دراز بکشد.
I want a friend, I want her now, someone who knows what I mean,
When I say, that I need
دوستی را میخواهم،
او را می خواهم همین الان.
یه نفر که منظور مرا می فهمد،
وقتی می گویم که نیاز دارم.
Tender hands to hold me, I need tender hands tonight,
دستهای مهربانی( لطیفی) که مرا نگه دارد،
من امشب دست های مهربان نیاز دارم.
Will you lay them on my shoulders,
دست هات را روی شانه هایم میگذاری؟
Will you lay them on my eyes,
دست هات را روی چشمان من می گذاری؟
And I need tender hands to take me,
All the way to paradise, and then, when it’s over,
I need tender hands to hold me through the night
و من دست های مهربان و لطیفی رو نیاز دارم که مرا تا خود بهشت ببرند و وقتی تمام شد،
مرا در تمام طول شب نگه دارند.
Touch me with your velvet mouth, I will give all the love that I have,
مرا با لب های مخملی ات لمس کن،
و من تمام عشقی را که دارم به تو خواهم داد.
Under the moonlight, reaching your heart,
زیر نور ماه،
به قلب تو راه خواهم یافت.
Where are you now, where are you now, come out of the shadows,
کجایی الان؟ کجایی الان؟
از سایه ها بیرون بیا.
Where are you now, I want you now,
کحایی الان؟
من الان تو را می خواهم.
You know that I cannot always be strong,
تو میدانی که من همیشه نمی توانم قوی باشم.
and I need Tender hands to hold me, I need tender hands tonight,
من دستهای مهربانی را میخواهم که مرا نگاه دارد.
امشب دستهای مهربانی را نیاز دارم.
Will you lay them on my shoulders,
دست هایت را روی شانه هایم میگذاری؟
Will you lay them on my eyes,
دست هایت را روی چشمایم میگذاری؟
and I need,
Tender hands to take me all the way to paradise,
And then, when it’s over, I need tender hands,
To hold me through the night;
دست های مهربانی را میخواهم که مرا تا خود بهشت ببرند،
و بعد که تمام شد،
مرا در طول شب نگاه دارند.
I am only a voice in a city of noise,
آیا من تنها صدایی هستم که در این شهر شلوغ و پر سر و صدا هست؟
can you hear me this time,
آیا اینبار من را میشنوی؟
I see the storm grow, there’s a light in the desert tonight;
دارم میبینم که طوفان شدید تر میشه،
امشب نوری در صحرا هست.
And I need tender hands, give me tender hands,
به دست های مهربان (لطیف) نیاز دارم،
دست های مهربا (ات) را به من بده.
Will you lay them on my shoulders,
دست هایت را روی شانه هایم میگذاری؟
oh give me,
Tender hands to take me all the way to paradise,
اوه،
دست های مهربانت را به من بده،
And then, when it’s over, I have tender hands,
To hold you through the night,
و وقتی تمام شد،
من دست های مهربانی دارم،
که تو را در طول شب نگه می دارند.
darling,
My tender hands will hold you through the night;
عزیزم،
دست های مهربان من،
تو را در طول شب نگه خواهند داشت.
I want your tender hands, you have tender hands,
I want those tender hands, tender hands
من دست های مهربانت را می خواهم،
تو دست های مهربانی داری،
آن دست های مهربان را می خواهم،
دست های مهربان.
ترجمه و عکس: پروفسور نیلوفر قریشی
.