نگاه کن که غم درون دیدهام
چگونه قطره قطره آب میشود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب میشود
نگاه کن
تمام هستیم خراب میشود
شرارهای مرا به کام میکشد
مرا به اوج میبرد
مرا به دام میکشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب میشود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطر ها و نورها
نشاندهای مرا کنون به زورقی
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره می کشانیام
فراتر از ستاره می نشانیام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفههای آسمان
کنون به گوش من دوباره میرسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیدهام
به کهکشان به بیکران به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسهات
مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب میشود
صراحی سیاه دیدگان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب میشود
به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب میشود
فروغ فرخزاد
اشتراک: پرفسور نیلوفر قریشی