سایت هفت هنر:
“ما همه قربانی هستیم!”
علیرضا طیاری
نمایش نوسفراتو به کارگردانی فرید نظرى، با وامی از فیلم Nosferatu “فریدریش ویلهلم مورنائو” کارگردان آلمانی برگرفته از رمان “دراکولا”ی “برام استوکر” در ژانر آثار ترسناک قرار میگیرد.
داستان نمایش در کاخ متروک کارفاکس و تیمارستانی کهنه در تعارض و تقابل بین “شر” و “نور” میگذرد. جایی که قرار است کشیشی تبعیدی به یاری مسوول تیمارستان، خواهر مارگرتا، بپردازد، هم اوست که میخواهد با حضوری صلیبی، به شایعات و خرافات پایان دهد. اما هیچ خبری واقعیتر از مفقودی دو بیمار از تیمارستان نیست. پس “جستجو” او را، رودرروی کنتس الیزابت همسر کنت ولادمیر دوویل، شخصیت محوری نمایش در کاخ متروک که به ارتزاق خونِ آدمیان پنهان شدهاند، قرار میدهد و از آنجا که قرار نیست هیچ رازی در این دنیای وارونه پنهان بماند، اینبار تاریکی به سوی نور هجوم میبرد و کنتس الیزابت با کشیش همصحبت میشود:
“در لحظات ترس، همه خطرناک هستند؛ پدر! این رو از من به یادگار داشته باشید!”
جملهای که ناقوس وار از زبان کنتس الیزابت در ذهن مخاطب پژواک میشود.
در کاخ کارفاکس، دکتر سیوارد، نیکلای (پیشکار) و بئاتریس (که تنها به چشم کنت میآید) نیز حضور دارند و دکتر سیوارد با شخصیتی پریشیده و زنجیری به پا و صورتی دستکاری شده، گرفتار کنت و کنتس این نمایش خوفناک است تا بتواند با آزمایشات شوم خود به خواست کنت ولادمیر دوویل، راهی برای ساخت خون تازه پیدا کند و البته در ادامهی حکایت فرصتی برای انتقام از خواهر مارگارتا؛ که پیشتر دکتر را به خاطر تخلفاتش در بند کرده بود مییابد.
ملعونین کاخ کارفاکس، راه حل را در این میدانند که اجساد بیماران مسروق تیمارستان را به خواهر مارگارتا بازگردانند، پس مراسم تدفین با حضور همه برگزار میشود، اما صحنهی اثرگذار؛ “شام”، با آن همخوانی کمنظیر سرود است که خون تازهای به رگهای نمایش میریزد:
“درها رو واکن…
بوی خون تازه سمت ما میاد.
عمر تشنگی و غم به سر میاد.
بوی خون و رقص و شادی
حس خوب خون بازی…
+…باز دوباره رنج و التماس و التهاب و انزجار و انتظار و انتقاااااام…
-تا دوباره خون بسازی تو…
پس، درها رو وا کن…
بوی خون تازه سمت ما میاد
عمر تشنگی و غم به سر میااااااااااااد.”
و این چنین است که با طرح پیشنهاد کنت ولادمیر دوویل در ضیافت شام، رخنه به تیمارستان به بهانهی بازسازی ساختمان و کمک به درمان بیماران، زمینه برای تقابل نهایی نیروهای مخالفِ نمایش فراهم میشود:
در فاصلهای که کشیش در جدال و معطل با کنت خونآشام هست؛ فریاد کمک خواهی خواهر مارگارتا که در برابر هجوم شوم، ناتوان و تنها مانده به جایی نمیرسد و صحنهی دردناک ناخنکشی از وی، وجه دهشتناک نمایش را وسعتی دوباره میدهد.
– اینجاست که صدای درد، باید هر گوش گرفتهای را باز کند!
– زهی خیال باطل!
بئاتریس، زن سپیدپوشی است با شالِ نیمبافته و گولهی سرخ کاموا در دست، که سایهوار کنت ولادمیر دوویل را همراهی میکند، هموست که حضوری قدسی در کشاکش شقاوت دارد، و قضاوت مخاطب با حضور آگاهیبخش او عادلانهتر ممکن میشود.
در این حکایت دوزخی، کنت ولادمیر دوویل که برخلاف ندای بازدارندهی درونش سرنوشت کشیش را نظیر دیگر قربانیان رقم میزند، در واپسین لحظات نمایش که دکتر موفق به ساخت خون تازه میشود، پرده از راز خود برمیکشد:
کنت ولادمیر دوویل از خونی که مینوشد، نه “مست” که در “عذاب” است؛ پس او در پی “رهایی کنتس الیزابت”، از تکرار این “عقوبت دهشتناک” کوشیده است و “حقیقت” از زبان نمایش عریان می شود:
جملهای که به تک تک پرسناژهای این نمایش میخورد، حتی آنان که قربانی کننده هستند. و به راستی که این پیام مخوف، بیرون از سالن نمایش پژواکی انکار نشدنی دارد!
باید به بازی درخشان هر هفت بازیگر نمایش “نوسفراتو” اشاره کنم که با صدایی رسا، فعلیتی موثر و حافظهای قوی توانستند، در طول اجرای نمایش، راه بر رخوت و خستگی مخاطب بسته و تعریف درستی از “اجرایی پرشور و انرژیک” را به نمایش بگذارند. بی تردید مهارت نقشآفرینی در بازیگران ارجمند: اشکان بخشنده (کنت ولادمیر دوویل)، سعیده فاضلى (کنتس الیزابت)، برنوش پورغفار (دکتر سیوارد)، شکوفه داودى (خواهر مارگارتا)، عامر عظیمى (پدر فرانسیس)، ماکان حسن پور (نیکلای) و یاسمن سیدى (بئاتریس) ستودنی است که در دو بخش “همسرایی سرود شام” و “ناخن کشی از خواهر مارگرتا” به اوج میرسد.
طراحی لباس، کار با ارزش سعیده فاضلی؛ که با دوخت فریبا صبائی برای پوشش آقایان و آزیتا تخوار برای بانوان تحسین برانگیزتر شده است. خاصه تنپوش کنتس الیزابت و خواهر مارگارتا و پدر فرانسیس و باقی بازیگران که متناسب با نقش و حس حال شان رنگ و شکل گرفته است. بروشور سهلت این نمایش دو زبانه طراحی شده، با پسزمینه خاکستری، که پیشنهاد میشود در اجرای بعدی از تصاویر خود بازیگران نمایش به جای تصویر فعلی جلد در آن گنجانده شود، و سرخی خون به غیر از اسم نمایش و برخی تیترها در بخشی از فضا سازی بروشور نیز به کار آید.
نور در اجرای این نمایش کنترل و به نحو رضایتمندی مدیریت شده است، البته پیشنهاد میشود در بخش ناخنکشی از خواهر مارگارتا، و گلاویزی پدر فرانسیس و کنت ولادمیر دوویل، تمام صحنه برای اثرگذاری و انطباق بیشتر با تم متن، سرخفام گردد. طراح گریم مجید ادراکی و اجرای خوب گریم با اسحاق افسرده و آیدا کوچکی بوده، که بازتاب زحمتهایشان را میشد در چهرهی بازیگران به تحسین دید.
در چگونگی صحنه باید گفت وسعت آن به درستی تا نزدیک ردیف اول جایگاه تماشاچیان گسترش یافته، اما به غیر از پردهی سیاه آویخته بر انتهای سالن از دکور و تمهیدات مشابه کمکی گرفته نشده است.
موسیقی و پوشش صوتی به درستی انتخاب و لحظه به لحظه همراه و متناسب با تم، نمایش را در بر گرفته است و همین جا باید به میلاد فروتن که در ساخت قطعهی کوتاه موسیقی “درها رو واکن” خوش درخشید، درود بفرستم.
تئاتر نوسفراتو با همراهی عوامل اجرا به شرح زیر برگی به افتخارات گروه تئاتر افرا افزود:
نویسنده، طراح و کارگردان: فرید نظری، مشاور متن: یوسف فخرایی، دستیاران کارگردان: سعیده فاضلی، اتابک نجفی، مدیران صحنه: مهروز میرجعفری، سوگند رمضانی، طراح نور، صحنه، آکسسوآر: فرید نظری، اجرای صحنه و ساخت آکسسوآر: سینا صیامی، محمد بصارتی، جواد بخشنده، صادق فلاح، طراح لباس: سعیده فاضلی، دوخت لباس آقایان: فریبا صبائی، دوخت لباس بانوان: آزیتا تخوار، طراح گریم و ساخت کلاه گیس خانمها: مجید ادراکی، اجرای گریم: اسحاق افسرده، آیدا کوچکی، طراح پوستر، بروشور و مولتیمدیا: فرید نظری، مدیر تولید: عامر عظیمی، مدیر روابط عمومی: رضا خباز، مشاور رسانهای: فرزام خباز، گروه روابط عمومی و امور تبلیغات: مونا محبوب، مهتاب محبوب، فردین حسینی، عرفان مهاجری و عکاسان: مازیار واله شیوا، مرتضی کریمی.
گفتنی است این نمایش برای علاقمندان از ٧ تا ١٣ مرداد ٩۶ ساعت ٢١ در شهر باران، مجتمع خاتم الانبیاء، سالن دکتر رحمدل در حال اجراست.
۹ مرداد ۱۳۹۶، شهرباران