Press "Enter" to skip to content

آهاي خبر دار! خوابي يا بيدار؟

0

آهاي خبر دار!
خوابي يا بيدار؟

خاله يادگار!
تو شب سيا، تو شب تاريك
از چپ و از راست، از دور و نزديك
يه نفر داره، جار مي زنه جار
آهاي غمي كه، مثل يه بختك
رو سينه ي من، شده اي آوار
از گلوي من، دستاتو ور دار
توي كوچه ها، يه نسيم رفته پي ولگردي
توي باغچه ها، پاييز اومده پي نامردي
توي آسمون، ماه و دق مي ده درد بيدردي

خاله يادگار!
نمي آيي بريم، شهرو بگرديم قدم به قدم؟
نمي آي بريم، چراغ ور داريم
پرسه بزنيم دنبال آدم؟
كوچه هاي شهر، پر ولگرده
دل پر درده، شب پر مرد و پر نامرده
همه پا دارن، همه دس دارن
اما بعضيا، دور خودشون يه قفس دارن
بعضياشونم، توي دستشون، يه جرس دارن

آره خاله جون!
خاله خبر دار!
باغ داريم تا باغ
يكي غرق گل، يكي پر خار
مرد داريم تا مرد
يكي سر كار، يكي سر بار، يكي سر دار

آهاي خبر دار
خاله يادگار!
تو ميخونه ها
ديگه كي مسته؟ديگه كي هوشيار؟
تو ويرونه ها
ديگه كي مرده؟كي شده مردار؟
تو افسونه ها
ديگه كي ديوه؟ديگه كي ديوار؟

ديگه خبر دار
خاله يادگار!
مي خوان بين ما ديوار بزنن
ميله بكارن، خندق بكنن
تو رو ببرن اونور بازار
من و بيارن اينور بازار
از من و توها بازار شلوغه
تا ما با هميم ديوار دروغه
بارون نزنه، آبت نبره
من دارم مي يام، خوابت نبره

خبر خبر دار
خاله يادگار!
من به ياد تو، بيدار مي مونم
تو به ياد كي، بيدار مي موني؟

حسین منزوی

اشتراک: مریم قهرمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *