?ایماژ چیست؟ هر کس یک ایماژ از زندگی برای خود دارد….
ایماژها نوعی استعاره و صورت ذهنی هستند. بسیاری از فیلسوفان معتقدند، هرکس آگاهانه یا ناآگاهانه، یک استعاره از زندگی برای خود دارد و زندگیاش طوری سامان میگیرد که آن استعاره را به واقعیت نزدیک میکند. رابِرت سالامان «فیلسوف ِاگزیستانسیالیسم» در کتاب«مسائل ِبزرگ» 16 استعاره را تصریحاً و 5 استعاره را تلویحاً نام برده است.
تصریحاً:
زندگی یک……است.
1) بازی
2)داستان
3)تراژدی
4)کُمِدی
5)مأموریت
6)هنر
7)ماجرا
8)بیماری
9)مِیل
10)نیروانه(بیمیلی)
11)رنج
12) شرافت
13) یادگیری
14)نوعدوستی
15)سرمایهگذاری
16) رابطه
تلویحاً:
1) بُرد و باخت
2) بازی ِخاصی به نام پوکِر
3) موهبت
4) هِزارتو (ماز Maze)
5) معما
پیتر کیریفت فیلسوف و الهیدان ِمسیحی، 3 استعارهی بزرگ را نام برده است: 1) رنج 2) بیهودگی 3) عشق. برخی عُرفا هم استعارههای زندان و قفس را نام برده اند. به هرجهت، یک بحث در فلسفهی زندگی این است که آیا واقعاً این سخن صادق است که «هر کدام از ما برای زندگی خویش، استعاره ای را قائلیم؟» نکته مهم و محل مناقشه اینکه فرض کنیم هر کدام از ما برای زندگی خود یک استعاره قائلیم، آیا واقعاً آن استعاره در زندگی ِما تحقق پیدا می کند؟ اگر من زندگی را یک زندان بدانم، زندگی برای من جنبهی زندانیاَش را نشان خواهد داد؟ اگر من زندگی را یک ماجرا بدانم، زندگی برای من جنبهی ماجرایی اَش را نشان خواهد داد؟ حدیثی وجود دارد: در شب ِمعراج، خدا به پیامبر گفت: «ای پیامبر، من چُنانم که بندهاَم میپندارد؛ اگر مرا خسیس گمان کرد، او جنبهی خِساستم را در زندگی خواهد دید؛ اگر مرا سَخی گمان کرد، جنبهی سخاوتم را در زندگی خواهد دید. هرکه هرگونه مرا پنداشت، مرا همان گونه خواهد یافت».در ورزیدنِ نوعی استعارهی مناسب برای زندگی خیلی باید سعی کرد. در صورت ِلزوم، استعارهی زندگیمان را عوض کنیم و استعارهی مناسبی برای خودمان قرار دهیم. این بحث، بسیار مهم و سرنوشتساز برای زندگی است.
اشتراک: عزیز ستوده