Press "Enter" to skip to content

شعر تازه ای از صدیقه کشتکار

1

من همون دخترم که اومدی و
بغض سمی توو گلوش شدی
تیرشو توو دلت فروکرد و
عاشق چشم فتنه جوش شدی

داغ شد سینه ت از تن خنده ش
پاات لرزید وقتی می دیدیش
توو حریمش کسی رو را نمیداد
عاشق شرم و خلق و خوش شدی

رنگ دنیا برات عوض شد و شب
از رو موهات گذشت و روزش کرد
سرتو گرم عاشقی کردی
شاعر تیرگی موش شدی

فکر کردی به خونه ای که واسش
توو دل جنگلا بنا کردی
توو حیاطش یه حوض انداختی
اینجوری شد ترانه گوش شدی

اونقده توو نگاات خیره نشد
تا که کم کم مچاله شد حست
یهو زخم زبونو‌ رو کردی
بدشدی بد شدی هووش شدی

کم کم از اشتیاق افتادی
اخمو چاشنیه پیشونیت کردی
دشمن پشت سر که پشت سره
خنجر تیز روبه روش شدی

همش از سرنوشت نالیدی
حسرتت بودنش کنارت بود
اون طرف پشتتو بهش کردی
این طرف دیگه آرزوش شدی

دشمن خونگیم، حرفات کو؟
چیزی از عاشقی چرا نمیگی
دوستت دارماتو می خوری و
مدتیه که کم فروش شدی

توو‌خیابون که رد میشی از من
یه نگا از سر لجاجت کن
دخترم رو ببین چه معصومه
پدرش؟ نه توو عموش شدی!

#صدیقه_کشتکار
#رشت

صدیقه کشتکار شهرستانی از اعضای اصلی رسانه هفت هنر می باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *