Press "Enter" to skip to content

به تنگنای عجیبی افتاده‌ایم!

1

و روزها آن‌طور که باید سرشار نیستند
و شب‌ها آن‌طور که باید سرشار نیستند
و زندگی مانند موشی صحرایی می‌لغزد
بی آن‌که علف‌ها را بلرزاند.

ازرا پاوند، ترجمه‌ی مرتضی پاشاپور


سپس شما می‌فهمید که شب، جهان را به شکل طبیعی‌اش بازمی‌گرداند. روز یک استثنا و یک اشتباه و یک نوع اختلال است؛ جهان در حقیقت تاریک است، سیاه، بی‌حرکت و سرد.

اولگا توکارچوک


این‌که هرروز صبح از تخت‌خواب بیرون بیای تا هربار و هربار با همون چیزای همیشگی روبرو بشی واقعا شجاعت بزرگی می‌طلبه.

#چارلز_بوكفسکی
ترجمه #مهیار_خانبابایی


آدم‌های دیگه رو نمی‌دونم، ولی من وقتی صبح‌ها خم می‌شم کفشمو بپوشم، با خودم فکر می‌کنم یا عیسی مسیح، خب حالا که چی؟

چارلز بوکفسکی


📚

نه می‌توانیم بمیریم، نه می‌توانیم زندگی کنیم.
نه می‌توانیم همدیگر را ببینیم نه می‌توانیم همدیگر را ترک کنیم.
به تنگنای عجیبی افتاده‌ایم!

#ژان_پل_سارتر
#گوشه_نشینانان_آلتونا


از سخن گفتن
با آنان که دوستشان داریم
بازمانده ایم
و این سکوت نیست!

#رنه_شار


بیا…
مرابازگردان
به جایی که بودم
پیش ازدیدارتو
پس
آنگاه سفرکن…..

#محمود_درویش


به خاکِ کوچه‌‌ی دیدار
آب می‌پاشند
بخوان ترانه،
بزن تار،
یار آمدنی‌ست…

 

لاادری


در سال ۱۸۰۹ بتینا برای گوته نوشت:
“تمایل شدیدی دارم که شما را برای همیشه دوست بدارم”.
این جمله‌ی به‌ظاهر پیش پا افتاده را به دقت بخوانید. از کلمه‌ی عشق مهم‌تر، کلمه‌های “همیشه” و “تمایل” است!
آنچه بین آن دو جریان داشت،
عشق نبود؛ جاودانگی بود…

جاودانگی | میلان کوندرا


«از کدامین ستاره بر زمین افتادیم تا در اینجا یکدیگر را ملاقات کنیم.»
#نیچه

[ از نخستین جملاتی که نیچه در اولین ملاقاتش با سالومه بر زبان آورد. لوسالومه بعدها به دردناک‌ترین عشق نیچه بدل شد.]


گردآوری نقل قول: پناه

نقاشی: علیرضا طیاری (ترکیب نقاشی آکرولیک و دیجیتال)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *