Press "Enter" to skip to content

شعر زیبای جنگل، سروده‌ی سمانه رحیمی

0


زخمی به جنگل خورد تا دفتر بسازیم 

صدها کتاب پاره ی پرپر بسازیم 

زخمی به جنگل خورد تا میزی ، مدادی 

یا دسته ی چوبی یک خنجر بسازیم

شهری پر از صدها ، هزاران خانه امّا 

باید برای خانه ها هم در بسازیم 

هر جا که دریایی ، خليجى دارد آنجا 

یک اسکله در گوشه ی بندر بسازیم 

خلق هنر کردیم با چوب درختان 

تا جنگلی بی سایه و بی سر بسازیم 

زخمی به جنگل خورد ، تا در دفتر خود 

با قافیه ، با واژه ،  شعرِ تر بسازیم 

با هر بهانه بر درختان ظلم کردیم 

تا جنگلی را کشته و محشر بسازیم 

با ارّه برقی های بی انصاف و بی رحم 

گوش درختان را دوباره کر بسازیم 

زخمی به جنگلهای چندین ساله مان خورد 

تا زندگی خویش را بهتر بسازیم

ای کاش می شد در جواب این محبت 

با چوب آن تنديسى از مادر * بسازیم 

در پاسخ لطفی که جنگل دارد ای کاش 

می شد به جایش جنگلی دیگر بسازیم

شاعر: سمانه رحیمی