محمد ابراهیم جعفری اولین استاد بیشتر هنرمندان چند نسل اخیر بود. هنرمندی بیپیرایه و بی ادعا که به شاگردانش درس رهایی و سادگی می داد.
همزمان با شنیدن خبر درگذشتش این جمله را از دوستی شنیدم “دیوانه ای از قفس پرید” و تسکینی بود بر اندوهی که با خبر کسالتش در دلم لانه کرده بود.
محمد ابراهیم جعفری متولد 1319 در بروجرد است. او عاشق موسیقی بود اما پدرش موسیقی را حرام میدانست وبه همین خاطر به شعر و نقاشی رو آورد. او می گوید: پنجاه سال آوازهای نخوانده ام / را خواب و بیدار/ خط خطی کردم … بی آن که خطی بر دیوار جهان کشیده باشم …
به دانشگاه هنرهای زیبا رفت و در آنجا با اساتیدی چون محمد علی حیدریان ومحمود جوادی پور کارکرد و بعدها با حضور محسن وزیری مقدم در دانشکده هنرهای زیبا به هنر مدرن رو آورد. او شاعرانه و سیال نقاشی میکرد.
از جوانی معلمی را آغاز کرد و در هنرستان و بعد در دانشکده هنرهای تزیینی( دانشگاه هنر امروز) شاگردان بسیاری را با وادی هنر و ادبیات آشنا کرد. بسیار فعال و پر انرژی بود و در گالریها و موزه ها و برنامه های هنری با حضور گرمش همه را گرد خود جمع میآورد. در دانشگاه، کلاس او تنها کارگاهی بود که دانشجویان بداهه نقاشی میکشیدند و می نوشتند و میخواندند، او خود فی البداهه با دوتارش و زبانی مختص خودش که تلفیقی شیرین از لری و اسپانیایی بود آواز می خواند و اجرایی منحصر به فرد داشت. همیشه فلاسک چایی و میوه همراه داشت و در کلاس تقسیم میکرد.
شعر میگفت و ترانه می سرایید و نقاشی میکرد، عاشق طبیعت و سفر بود. و در نقاشی و شعرهایش رد طبیعت همیشه هست اما به شکل انتزاعی وبرخورد مینیمال و کلی اش با جهان.
او هنرمندانه زیست و درس هنر را با حضور و زیسته اش با شاگردانش در میان میگذاشت. در بهار رفت، یادش در دلهامان زنده است و همیشه بهاری.
برخیزم همه کبوترانم را رها کنم
نداشتن تنها راه از دست ندادن است
کبوترانم را رها میکنم که باز نگردند
اگر باز گردند با دلهره آنها را می شمرم
می خواهی بمان, می خواهی برو
رفتن تو دل انگیزتر از آمدن دیگری است
محمد ابراهیم جعفری
نادیاشمس (هنرمند نقاش)
بهار97
ارسال آثار: یگانه قدیریان (هنرمند نقاش و مدرس هنر )
ارسال عکس استاد جعفری از: ندا